اسلامی سازی علوم با ابلاغیه صورت نمی گیرد
جهت زندگی را علوم انسانی تعیین میکند و علوم پایه، طبیعی و فنی کمک میکنند تا کیفیت زندگی افزایش یابد، به همین دلیل علوم انسانی در تمام جوامع جایگاه برجستهتری نسبت به سایر علوم دارد و در کشورهای مسلمان، اسلامی شدن علوم انسانی بسیار حایز اهمیت است، درست مانند دونده ای که در حال دویدن در مسیری است و ممکن است بتوانیم کفشی برای او تهیه کنیم تا کیفیت دویدنش افزایش یابد و به جای ۱۰۰ کیلومتر در روز ۱۵۰ کیلومتر بدود، اما اگر جهت دویدن او اشتباه باشد، هر چه کیفیت وسرعت دویدن افزایش یابد، به همان میزان از مقصد فاصله میگیرد و دور تر خواهد شد.
تأثیر واضح علوم انسانی
به گفته یک استادیار دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، تمام علوم بر مبانی ای استوارند که شامل مبانی هستی شناسانه، معرفت شناسانه و انسان شناسانه میشوند که خود این مبانی در علوم تعیین نمی شوند و متکفل این هم فلسفه است.
دکتر فرزاد جهان بین میافزاید : تأثیر مبانی بر علوم پایه تأثیر ملموسی نیست، اما در علوم انسانی این تاثیر واضح است و هر تعریفی که از انسان مبتنی بر مبانی هنجاری – شناختی داشته باشیم، نظامهای نظری – عملی شکل میگیرند .
ما در علوم طبیعی با پدیده ای مشخص و معین سرو کار داریم، در حالی که در علوم انسانی با انسان سروکار داریم .انسانی که به تعبیر ملا صدرا دارای انواع مختلفی است که هر نوع آن انواع متفاوتی دارد. به همین دلیل نمی توان در علوم انسانی از همان روشهایی استفاده کرد که در سایر علوم مورد استفاده قرار میگیرد .چرا که هندسه شخصیتی ،سابقه و زمانه خود آن سوژه تأثیرگذار است. علوم طبیعی قابل کنترل است. به عنوان نمونه وقتی نقطه جوش آب ۱۰۰ درجه است و ما آن را اندازه گیری میکنیم، در همان دما میجوشد و علایق وحب و بغضهای ما تأثیری در نقطه جوش آب ندارد. در حالی که در علوم انسانی به رغم اینکه تلاش میکنیم روشمند و کنترل شده عمل کنیم و نسبی گرایی را نمی پذیریم، اما به هرحال، تجربه و هندسه شخصیتی و زمانه ما در فهم ما اثر میگذارد.
ضرورت علوم انسانی اسلامی
به گفته معاون هماهنگ کننده مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، ما به دو دلیل به علوم انسانی اسلامی نیازمندیم؛ نخست به دلیل اینکه این علوم چنانچه گفته شد، بر مبانی استوار است و این مبانی تأثیر تام در علم انسانی دارد ودوم اینکه تجربه زیسته وشخصیت ما بر فهممان تأثیر میگذارد.
دکتر جهان بین با اشاره به اینکه ما در اقلیم و موقعیت جغرافیایی خاص خود زندگی میکنیم، اظهار میدارد: ما ایرانی ومسلمان هستیم که مبانی خاصی داریم و همه این ویژگی ها اقتضا میکند فهم خاصی از انسان وعلوم مرتبط با انسان داشته باشیم. البته این به معنای نفی علوم متداول نیست، بلکه میشود از آنها نیز استفاده کرد، اما مسأله اینجاست که با توجه به اینکه این علوم بر پایههای خاصی بنیان گذاری شده اند، هر نوع تغییری در پایه ها موجب تغییرات اساسی در بدنه میشود. به همین دلیل داشتن علوم انسانی اسلامی یک ضرورت است .
الگو برداری از علوم انسانی غربی
وی ادامه میدهد : ما میتوانیم از علوم انسانی غربی نیز استفاده کنیم، اما اینکه تا چه حد مجاز به الگو برداری هستیم را نمی توان مشخص کرد. باید دید در مسیر چه اتفاقی میافتد. به عنوان نمونه معماری اسلامی را در نظر بگیریم. شاید تصور کنیم گنبد ، مناره ،محراب ومنبر معماری اسلامی است، در حالی که هیچ یک از اینها در اسلام نبوده است. استفاده وساخت برخی از آنها (نظیر منبر) را سایر اقوام به مسلمانان آموزش داده اند. معماری اسلامی یک مظروف است.درون گرایی، اشرافیت، حیا، توحید و … از مختصات این مظروفند و باید دید کدام ظرف میتواند این مظروف را در بر بگیرد. میتوان متناسب با نیاز، تغییرات لازم را نیز در ظروف ایجاد کرد. اما نقطه شروع ما باید محتوا و مظروف باشد تا با شناخت دقیق محتوا بتوان از ابزار استفاده ویا آنها را نفی کرد. بنابراین احکام اسلام یا تأسیسی اند و یا امضایی و یا برخی را با تغییراتی پذیرفته اند.به عنوان نمونه ما در سیاست ورزی اصولی داریم، نفی استبداد و پرهیز ازخودکامگی، اهمیت رأی و مشارکت مردم و …حال اگر تفکیک قوای منتسکیو به این مظروف نزدیک هست، میتوان آن را پذیرفت، اما ما میبینیم در کنار این، امام راحل نهاد سازی جدید هم میکنند و یا ولایت فقیه به عنوان هادی و ناظر کلان در رأس قرار میگیرد.
دکتر جهان بین در خصوص تدوین آیین نامه برای اسلامی کردن علوم انسانی میگوید: ما با اسلامی سازی علوم از طریق آیین نامه و ابلاغیه مخالفیم، زیرا که ذات علم با آیین نامه پیش نمیرود .البته میتوان سیاستگذاری کرد. برای نمونه وقتی ما اولویت را به مقالههای «ISI» میدهیم و امتیاز این مقالهها را هفت در نظر میگیریم، در حالی که امتیاز کار در صنعت پایین در نظر گرفته میشود، به طور حتم افراد جذب مقالههای «ISI» خواهند شد. اما مسأله اینجاست که اگر بخواهیم تحول ایجاد شود، این مهم با بخشنامه تحقق نمی یابد و لازم است نقدهایی مطرح و نظریههایی عرضه شود تا کار اساسی در قالب یک بسته مورد توجه قرار گیرد .
مزیت رقابتی
به گفته این استاد دانشگاه، تاکنون بیشتر مقاله هایی که از سوی ایرانیان در مجلههای تخصصی معتبر بین المللی ارایه شده، فنی ومهندسی بوده، اما مقالههای علوم انسانی نیز تأیید شده است.در حوزه علوم انسانی ما باید مزیت رقابتی خود را شناسایی و مسایلی را ارایه کنیم که دنیای غرب ندارد و در این حوزه بر اساس مبانی واصول دینی خود با استفاده از گنجینه عظیم معارف اسلامی قرآن، سنت و اهل بیت مقاله تولید کنیم.
منبع : طلیعه
انتهای پیام/