مبانی علوم انسانیِ سکولار راهکارهای سینما را غیرمعقول کرده است!
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه سینمای ما بیشتر از آنکه نمایانگر سبک زندگی عامه مردم و بالاتر از آن مروج سبک زندگی صحیح متناسب با مولفه های اسلامی ایرانی باشد بیشتر مروج فرهنگ غربی همچون اختلاط های جنسیتی، تجمل گرایی و اشرافی طلبی، بی اعتنایی به دین و رواج برخی ناهنجاری ها و ضد ارزش ها است به گونه ای که حتی منصفان از سینماگران نیز به این نقیصه معترف هستند، تا چه میزان می توان حاکمیت آموزه های علوم انسانی وارداتی و رایج به ویژه در حوزه های جامعه شناسی و روانشناسی و … را در این باره موثر دانست، گفت: آن چه که امروز ما به صورت غالب در هنر، رسانه و به طور خاص سینما مشاهده می کنیم، یک نوع دنیازدگی اخلاقی و سکولاریسم اخلاقی و نبود خدا در متن زندگی است.
وی ادامه داد: این مطلب درست است که در عالم غرب سکولاریسم به عنوان یک مکتب فکری در دنیای مدرن ظهور کرد، اما آن چه ابتدا در غرب پیدا شد، دنیازدگی و سکولاریسم اخلاقی بود و این مساله ای است که امروز هنر ما به آن مبتلا شده است و از آن چه دین می خواهد، فاصله گرفته است.
مولف کتاب “تجربه دینی و گوهر دین” با تاکید بر این که اما این دنیازدگی قطعا و حتما پشتوانه خاصی در علوم انسانی غربی دارد و بر همان مبانی که در علوم انسانی غربی مشاهده می کنیم، یک نوع سکولاریسم خاصی بر آن حاکم است که در این مساله نیز نباید نادیده گرفته شود، تصریح کرد: لذا علوم انسانی غربی در پیدایش چنین دیدگاهی تاثیر داشت چرا که این امر زاویه نگاه محقق را نسبت به واقعیت های علوم انسانی تغییر می دهد و به همین ترتیب جنبه تجویزی مسائل و راه حل های آن نیز متفاوت می شود؛ یعنی هم در بازخوانی واقعیت ها و هم در نحوه حل مسائل این واقعیت ها.
حجت الاسلام قائمی نیا عنوان کرد: بنابراین، از این جهت که پشتوانه فکری و فلسفی هنر به ویژه سینما در جامعه امروزی ما بر اساس همان علوم انسانی غربی است، یک نوع دنیازدگیِ اخلاقی در متن زندگی وجود دارد، که نباید از آن غافل بود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه اذعان کرد: فیلم هایی که در سینمای ما ساخته می شود این گونه نیست که تنها واقعیات را به تصویر می کشد و تنها بازنمایی واقعیت ها را در بر داشته باشد، بلکه به مخاطب نیز جهت می دهد. اما راه حل هایی که در فیلم های سینمایی ما به مخاطب به صورت ضمنی ارائه می شود، معقول نیست و بر همان مبانی سکولاریسم و علوم انسانی غربی طراحی می شوند.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا می توان تحول علوم را تسهیل کننده اصلاح فضای حاکم بر سینمای ایران دانست، اظهار کرد: البته این امر قابل وقوع است اما به شرطی که این تحول کاربردی باشد و به واقعیت های موجود نگاه کند و صرفا در حوزه نظریه پردازی باقی نماند بلکه به طور مستقیم در فلسفه فیلم و نحوه تولید آن تاثیر بگذارد.
حجت الاسلام قائمی نیا خاطرنشان کرد: لذا این امر شدنی است که تحول علم انسانی بتواند بر حوزه سینما نیز تاثیر بگذارد اما مشروط به آن که بحث هایی که در حوزه تحول علوم انسانی صورت می گیرد، فاصله خود را با تولید فیلم پُر کند و میان آنها فاصله ای نماند.
انتهای پیام/