دکتر عطاءالله رفیعی آتانی3 نگاهی به نظریه اسلامی پیشرفت؛
تمایز مفهومی توسعه غربی و پیشرفت اسلامی
به گزارش جبهه روشنفکری انقلاب اسلامی به نقل از طلیعه؛ دکتر عطاءالله رفیعی آتانی یادداشتی با عنوان «تمایز مفهومی توسعه غربی و پیشرفت اسلامی» در شماره ۲۷۳ مجله پنجره به نگارش درآورده است که در ادامه می آید:
وقتی میگوییم پیشرفت، نباید مفهوم رایج غربی تداعی بشود. امروز توسعه در اصلاحات سیاسی و جهانی و بینالمللی حرف رایجی است. ممکن است پیشرفتی که ما میگوییم با آنچه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکی داشته باشد ـ که حتما دارد ـ اما در نظام واژگانی ما، کلمه پیشرفت معنای خاص خودش را دارد که با توسعه در نظام واژگانی امروز غرب، نبایستی اشتباه بشود. آنچه ما دنبالش هستیم، لزوما توسعه غربی ـ با همان مختصات و با همان شاخصها ـ نیست. اساس نظریه اسلامی پیشرفت عبارت است از:
آنگاه که جامعه از مجموعهای معین از ویژگیهای اجتماعی به مجموعهای دیگر از خصوصیات اجتماعی تغییر شکل میده و همزمان آرمانها و اهداف زندگی را بیشتر در نظر میگیرد، در این جامعه پیشرفت به معنای تکامل یافتن است، اما اگر یک جامعه در شرایط معین اجتماعی به گسترش کمی و کیفی آرمانهای زندگی میپردازد، در این جامعه پیشرفت به معنای توسعه یافتن است. بنابراین پیشرفت هم در خود، مفهوم تعالی عمودی و هم مفهوم توسعه و گسترش افقی ظرفیتهای زندگی معطوف به تحقق اهداف و آرمانهای زندگی فردی و اجتماعی را داراست.
این ایده با دیدگاه استاد شهید مطهری سازگار است که:
«مفهوم پیشرفت با تکامل تفاوت دارد. هر تکاملی پشرفت س ولی هر پیشرفتی تکامل نیست، مثلا پیشرفت سربازان در جبهه جنگ تکامل نامیده نمیشود، همچنان که پیشرفت بیماری از قبیل سل و سرطان تکامل بیماری شمرده نمیشود. در مفهوم پیشرفت، همسطحی مأخوذ است، ولی در مفهوم تکامل تعالی مأخوذ است و لااقل در مفهوم پیشرفت شرطش ناهمسطحی نیست و اعم است، پس پیشرفت یا مطلق حرکت است، اعم از افقی و عمودی یا افقی است ولی تکامل، حرکت عمودی است». (فلسفه تاریخ ص۲۲۹ )
«در مفهوم تکامل، تعالی خوابیده است یعنی تکامل حرکت است اما حرکت رو به بالا و عمودی. تکامل، حرکت از سطحی به سطح بالاتر است. ولی پیشرفت در یک سطح ف هم درست است. یک سپاهی که سرزمینی را اشغال کرده است، وقتی قسمت دیگری را بر متصرفات خودش اضافه میکند، میگوییم پیشروی کرده است، یعنی در همان سطحی که بوده مقدار دیگری به قلمرو خودش افزوده است. چرا اینجا نمیگوییم تکامل؟ برای اینکه در تکامل، تعالی خوابیده است. پس وقتی که ما میگوییم تکامل اجتماعی، در مفهومش تعالی انسان از نظر اجتماعی است نه صرف پیشرفت. ای بسا چیزها که برای انسان و جامعه انسان پیشرفت باشد ولی برای جامعه انسانی تکامل و تعالی شمرده نشود. این را میگویم برای اینکه معلوم شود که اگر بعضی از علما در اینکه بتوان نام بعضی از مسائل را تکامل ذش تدید کردهاند، نظرشان خالی از نوعی دقت نیست. با اینکه نظر آنها را تایید نمیکنیم ولی آنها متوجه نوعی دقت شدهاند. پس تکامل با پیشرفت و همچنین با توسعه تفاوت دارد». ( تکامل اجتماعی انسان، ص۱۳)
بنابراین توسعه در دنیای امروز به معنای گسترش کمی و کیفی تحقق اهداف زندگی منبعث از فلسفه زندگی غربی در افق خصوصیات و ویژگیهای اجتماعی دوران معاصر غربی است. پس اگر فرض شود که براساس یک تحلیل اجتماعی مارکسیستی جامعه غربی تاکنون سه دوره متمایز زندگی اجتماعی یعنی سه گونه ظرف، ظرفیت و خصوصیات اجتماعی را پشتسر گذاشته که برااس فلسفه ندگی آنان روند تکاملی داشته، یعنی از دوره اولیه به دوره فئودالیته و سپس سرمایهداری منتقل شده، این حرکت عمودی مصداق تکامل و پیشرفت بوده است و نیز گسترش کمی و کیفی تحقق اهداف زندگی در هر یک از این دورههای اجتماعی معین به معنای توسعه و پیشرفت است. البته باید پذیرفت که اصطلاح توسعه در ادبیات ذیربط فقط به گسترش کمی و کیفی تحقق اهداف زندگی غربی در دوران اجتماعی معاصر غرب اطلاق میشود. بنابراین با توجه به این دیدگاه پیشفرض تحقق توسعه متعارف در جوامع دیگر به معنای تحقق تمام تحولات اجتماعی معاصر در مغرب زمین در این جوامع خواهد بود.
انتهای پیام/