
یادداشتی از حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه
رویکرد نو اندیشمندان معاصر بر نقد سکولاریسم
به گزارش جبهه روشنفکری به نقل از خبرگزاری فارس حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رییس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در کانال تلگرامی خود نوشت: بحث از جامعیت اسلام، یکی از مهمترین مباحث کلام نوین اسلامی است که دیدگاههای مختلفی را در برداشته است. عدهای بر جامعیت حداقلی و دستهای بر جامعیت حدا و گروهی بر جامعیت اعتدالی روی آوردند.
این گفتار در صدد است تا به اختصار و دقیق به چیستی جامعیت، جامعیت اسلام، دیدگاههای مسأله و دلایل جامعیت اسلام بپردازد.
*چیستی جامعیت
واژه «جامعیت» از ریشه «جمع» که در لغت به معنای عزم و حضور به هم رساندن، گردآوری و … و نیز به معنای فراگیری و شمول بهکار میرود.
*چیستی جامعیت اسلام
جامعیت اسلام در معنای نخستیناش، عبارت از فراگیری متون و منابع اسلامی در هدایتگری همه انسانها و همه جوامع و در همه زمانهاست. به عبارت دیگر، جامعیت اسلام، بیانگر گستره حداکثری محتوای دین در راستای هدایت انسانی است. پس جامعیت در دو عرصه جامعیت زمانی و مکانی، یعنی جاودانگی آموزههای اسلامی و همچنین جامعیت موضوعی و محتوایی، یعنی هدایتگری، (شامل موضوعات فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اُخروی، دانشی و ارزشی) ظهور مییابد.
*پیشینه جامعیت اسلام
متفکران گذشته اسلامی به مسأله جامعیت اسلام توجه داشتند. متفکران اسلامی به ویژه حکما و متکلمان مسلمان در بحث ضرورت پیامبران، مباحثی را مطرح کردهاند که به صورت التزامی بر قلمرو حداکثری نبوت و جامعیت اسلام دلالت دارند.
ابونصر محمد فارابی، (۲۵۹ ـ ۳۳۷ق)، به عنوان نخستین فیلسوف نظامساز اسلامی، زندگی اجتماعی و حیات مدنی را مقدمه ضرورت کمال آدمی دانست و بر این اساس، در فلسفه سیاسی و مدینهشناسی (شهر شناسی) به تقسیم مدینه به اعتبار هدف، ریاست و قانون پرداخت.
او به مدینه فاضله، سعادت و کمال عقلی و بهرهمندی از خیرات دنیایی و به مدینههای غیرفاضله، خلاف آن را نسبت داد و بر اساس فعالیتهای اجتماعی و مراتب عالی عقل نظری و عملی به توصیف رهبر و رئیس مدینه پرداخت و دو رُکن حکمت و شریعت را برای رئیس جامعه ضروری شمرد. وی با این بیان، ضرورت و قلمرو گسترده نبوت و با دلالت التزامی، جامعیت اسلام را نتیجه گرفته است.
ابنسینا (۳۷۰ـ ۴۲۸ق)، دومین نظامساز فلسفه در جهان اسلام، مسأله ضرورت نبوت و جامعیت دین را در چهار سطح عقلانی، تخیّلی، اعجازی و سیاسی- اجتمای مطرح ات. وی، ضرورت و جامعیت وحی نبوی (قرآن) را از طریق مراتب عقل به ویژه عقل مستفاد و ضرورت قوه حدس و ارتباط عقل بشری با عقل فعال بیان کرد.
پیامبران با ارتباط عقل مستفادشان با عقل فعال به بصیرت نبوی دست یافته و قلمرو وسیعی از معارف را تحصیل میکنند. پیامبراکرم(ص) و اهل بیت(ع) تنها به عنوان شارحان و تفصیل دهندگان قرآن جامع مطرح میشوند. رویکرد فارابی و ابنسینا، پیرامون جامعیت دین نبوی و قانون وحیانی پیامبر، جامعنگرانه است؛ بر این اساس، هم سعادت دنیوی و هم سعادت اُخروی انسانها را تأمین کرده و آبادانی دنیا و آخرت را با بیان معارف و ارزشها و قوانین اجتماعی فراهم میسازد.
نیازمندی انسانها به زندگی اجتماعی نه تنها ضرورت پیامبر و قانونگذار عادل انسانی را ثابت میکند؛ بلکه لزوم وحی و جامعیت آن را در عرصههای قوانین اجتماعی و معرفت مبدأ و معاد و احکام عبادی نیز مدلل میسازد.
متکلمان شیعه و اهل سنت با رویکردهای گوناگون عقلی، نقلی و کارکردی به ضرورت نبوت و به دنبال آن، جامعیت اسلام پرداختند. متکلمان شیعی، مانند: شیخ مفید و سیدمرتضی از طریق قاعده لطف به ضرورت وحی و به دلالت التزامی ب جامعیت اسلام اشاره کردهاند. لطف، عبارت است از چیزی که مکلفان به وسیله آن به طاعت الهی، نزدیک و از معصیت دور میشوند.
بر این اساس، بعثت پیامبران ضروری است و قلمرو این ضرورت، احکام و شریعتی استکه نزدیکی به طاعت و دوری از معصیت را فراهم سازد. با تأکید بر اینکه مجالی برای عقل در درک ثواب و عقاب نیست؛ پس یگانه مرجع، نقل و وحی و شرع و قرآن کریم است.
پارهای از متکلمان با بیان فواید بعثت، به قلمرو وحی اشاره کردهاند و شناساندن مصالح و مفاسد مکلفان، تبیین ثواب و عقاب آخرتی، شناخت وحدانیت الهی، تأکید بر احکام عقلی، بیان غذاهای مفید و مضر و معرفی لغات را برشمردهاند. این متکلمان برای اینکه روشهای عادی کسب معرفت را نفی نکنند و جایگاه وحی را در امور عقلانی و تجربی تبیین کنند؛ اضافه میکنند که مصالح و مفاسدی در عالم دنیا، وجود دارد که در قرب الهی مؤثر است و از حوزه عقل بشر فاصله دارد و رسیدن به آنها فقط از ناحیه انبیا میسر است.
غذاهای مفید و مضرّ نیز با تجربه قابل شناساییاند؛ به همین دلیل، پیامبران آنها را بیان میکنند و تأکید شریعت بر احکام عقلی نیز به جهت آن است که متضمّن تذلّل و تضرّع و خشوع به حق تعالی است. خواجه طوسی و علامه حلی، ضمن بیان استدلال حکما از طریق معرفی فواید و کارکردهای بعثت، قلمرو وحی را مشخص ساخته و با دلالت التزامی به جامعیت قرآن میرسند.
دیدگاه متکلمان اهل سنت در جامعیت اسلام
متکلمان اهل سنت نیز پیرامون جامعیت اسلام، سخنهای مهمی گفتهاند. غزالی (م ۵۰۵ق) در کتابهای احیاء علوم و جواهرالقرآن، مسأله وجود همه علوم در قرآن را مطرح کرده است. وی، مصالح دنیا و آخرت که از طریق عقل و تجربه تحصیل شدنی نیستند، علوم یاس، مسایل غیبی، علوم شرعی و فقهی، علوم اعتقادی و احکام اخلاقی و حتی دانش پزشکی و ستارهشناسی را جزء قلمرو وحی و نبوت شمرده است.
ابوالفضلالمرسی، (۶۵۵-۵۷۰ق) این دیدگاه را به صورت حداکثری میپذیرد. فخر رازی، تنظیم روابط اجتماعی مردم و چگونگی رفتار آنها در زندگی فردی و اجتماعی و سعادتمندی آنها را در گرو قوانین شرعی دانسته و راهنمایی دنیوی و آخرتی مردم را از وظایف پیامبران شمرده و فواید دوازدهگانه دنیوی و اُخروی نبوت را جزء قلمرو اسلام دانسته است.
رویکرد آخرتگریانه در نگاشتههای فخررازی هم مشاهده میشود؛ یعنی با فرض وجود معاد و حیات اُخروی و ناتوانی انسان در کشف سعادت و شقاوت اخروی، وحی الهی و قرآن این وظیفه را بر عهده میگیرد.
اندیشمندان معاصر با رویکردی نو به این بحث نگریسته و جامعیت اسلام را اثبات و سکولاریسم را نقد کردند. استاد مطهری با توجه به شبهات روشنفکری بر این باور استکه قرآنکریم، اصول کلی و قوانین ثابت همه مسایل را بیان کرده است. پس جامعیت اسلام، به معنای برخورداری اسلام از همه جوانب مادی و روحی و فردی و اجتماعی است.
برخی دیگر از متفکران از طریق حکمت الهی به تبیین و اثبات جامعیت اسلام پرداخته و از طریق کمال آن، خاتمیت را نتیجه گرفتند. مفسران معاصر از جمله علامه طباطبایی نیز در ذیل برخی از آیات قرآن مانند: آیه ۸۹ سوره نحل، آیه ۱۱۱ سوره یوسف، آیه ۳۷ سوره انعام، آیات ۴۱ و ۴۲ سوره فصلت، به تبیین و اثبات جامعیت اسلام پرداختند. آیت الله جوادی آملی در کتابهای «شریعت در آینه معرفت» و «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی»، استاد ربانی گلپایگانی در کتاب «جامعیت و کمال دین»، و نگارنده در کتابهای «قلمرو دین»، «گستره شریعت» و «انتظارات بشر از دین» به این بحث پرداختهاند.
انتهای پیام/