خسروپناه عنوان کرد: خواجه نصیرالدین طوسی؛ الگویی در تمدن نوین اسلامی

حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، عصر چهارشنبه ۵ اسفندماه، در همایش بزرگداشت روز حکیم خواجه نصیرالدین طوسی گفت: جامعیت و قدرت تفکر خواجه نصیرالدین طوسی، مثال‌زدنی است؛ این جامعیت را می‌توان در القابی که به ایشان نسبت داده‌اند بررسی کرد حتی مخالفان خواجه در عالمیت ایشان شکی نداشتند و با القابی چون عقل یازدهم، ارسطوی دهر، کعبه دانش، افضل علمای اسلام شناخته می‌شد.

وی گفت: خواجه نصیرالدین طوسی آثار زیادی بر جای گذاشته است که یکی از این آثار «اخلاق ناصری» است که این کتاب علاوه بر اینکه به مباحث اخلاقی اشاره دارد، کتاب سیاست و حکمت نظری و همچنین به تعبیری می‌توان گفت کتاب فقه نیز هست.

 وی در ادامه سخنانش گفت: خواجه نصیرالدین را دنیا می‌شناسد، بخشی از آثار وی در شأن اهل بیت(ع) است؛ ایان رساله‌ای در باب امامت دارد که در این رساله مسئله عصمت و امامت را اثبات می‌کند و شبهات مطرح‌شده را پاسخ می‌دهد.

 خسروپناه یادآور شد: خواجه نصیرالدین تا آنجا به اهل بیت(ع) ارادت داشت که وصیت کرد وی را در کاظمین به خاک بسپارند. اگر از من بخواهند شخصی را به عنوان الگو برای تمدن نوین اسلامی معرفی کنم، خواجه نصیر را به عنوان بهترین الگو در نظر می‌گیرم.

 خسروپناه افزود: خواجه نصیرالدین طوسی سعی کرد در کتاب «تجریدالاعتقاد» نظرات خود را بیان کند. وی در مقدمه این کتاب ساختاری را برای علم کلام معرفی می‌کند که این ساختار تا زمان ما همچنان حفظ شده است، البته مباحثی به این ساختار اضافه شده ولی ساختار کلی همانی است که خواجه نصیر تقریر کرده است. من جسارت کردم و ساختار جدیدی برای علم کلام نوشته‌ام؛ چرا که معتقدم ساختار ایشان نمی‌تواند پاسخگوی علم کلام جدید باشد.

 این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به سه نوع از نوآوری‌های خواجه نصیرالدین طوسی گفت: یک واقعیت در خارج وجود دارد که از آن یک مفهوم کلی به معنای انسان انتزاع می‌شود؛ مثلا فاطمه انسان است در فلسفه این انسان، معقول اول گفه می‌شود و بعد از مفهوم و معقول اول، مفاهیم دیگر انتزاع می‌شود و مفاهیمی چون وجود و شیء، معقولات ثانی هستند که خواجه نصیر به صورت مفصل باز کرده و آن را توضیح می‌دهد.

 این پژوهشگر فلسفه اسلامی افزود: نوآوری دوم خواجه نصیرالدین به بعثت انبیاء باز می‌گردد؛ خواجه در آثار مختلف فلسفی و کلامی به مبحث دنیا پرداخته است که چرا پیامبران از سوی خداوند مبعوث می‌شوند. وی ابتدا برهان ابن‌سینا را شرح می‌دهد. در این استدلال انسان‌ها نیازهای اجتماعی دارند و این نیازها متعدد هستند و هر کس برای برطرف کردن این نیازها مسئولیت‌هایی دارد. ابن سینا معتقد بود چون انسان‌ها به دلایلی دچار تعارض می‌شوند نیاز به قانون دارند که نظم اجتماعی در جامعه حفظ شود. وی می‌گوید چه ضمانتی وجود دارد که قوانین اجرا شوند و معتقد است خداوند عالم، آخرت را خلق کرده که قوانین ضمانت داشته باشند.

 خسروپناه افزود: خواجه نصیرالدین طوسی بر این بحث حاشیه‌ای زده است. وی معتقد است جوامع بشری نیازهایی دارند که برای برطرف کردن این نیازها قوانینی باید مدون شود. خواجه در اینجا این پرسش را مطرح می‌کند آیا آخرت خلق شده است برای اینکه دنیا آباد شود؟ نو‌آوری خواجه نصیر این است ه معتقد است دنیا برای آخرت است و اگر قوانینی برای نظم اجتماعی مدون کنیم؛ هم دنیا و هم آخرت خود را آباد کرده‌ایم.

 این پژوهشگر فلسفه اسلامی افزود: خواجه نصیرالدین طوسی با اینکه پراگماتیسم نیست رئالیست و واقع‌گرا است اما در کتاب تجریدالاعتقاد زمانی که به بعثت انبیاء می‌رسد می‌نویسد: «بعثت انبیاء حسن است؛ چون فوایدی دارد.» و در این کتاب کارکردهای این بعثت را بیان می‌کند.

 خسروپناه در پایان با اشاره به نوآوری سوم خواجه نصیرالدین گفت: وی روش‌شناسی خاصی در پاسخ به شبهات معاد مطرح می‌کند. در طبیعیات قدیم این امکان وجود نداشت که دو عالم مانند هم خلق شود؛ چرا که این عالم کروی شکل است و اگر عالم دیگری هم وجود داشته باشد باید کروی شکل باشد؛ این دو عالم باعث خلأ می‌شود و خلأ محال است، پس نمی‌تواند باشد ولی خواجه معتقد است این اشکال ناروا است؛ چرا که خداوند قادر مطلق است.

 منبع:ایکنا

انتهای پیام/

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *