مشکل دنیای امروز این است که عدهای یا سکولار هستند یا سلفی
همایش روز جهانی فلسفه با عنوان «حکمت و معنویت» بعد از ظهر دوشنبه ۲۵ آبان با حضور حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، دکتر غلامحسین ابراهیمیدینانی چهره ماندگار فلسفه، آیتالله حسن رمضانی استاد عرفان حوزه علمیه، آیتالله سیدمصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، حجتالاسلام حسین غفاری و سیدحسن شهرستانی، اعضای مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و تنی چند از اساتید حوزه حکمت و فلسفه با همکاری انجمن و مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
در این همایش، حجتالاسلام خسروپناه با موضوع «مبانی حکمی معنویت از منظر ملاصدرا» طی سخنانی عنوان کرد: واژه معنویت در جامعه امروز آن اندازه مطرح شده که گمان میشود این واژه نوظهور است، درحالی که اگر یک جستجوی ساده در آثار عرفان و فلاسفه داشته باشیم این واژه مکرر یاد شده است.
وی در ادامه عنوان کرد: معنویت اگر به معنای روحانیت گرفته شود در برابر مادیت ساحتهای مختلفی پیدا میکند نظیر احساس معنوی، کلام، علوم، معارف، رفتار و حتی حیات معنوی که البته گاهی هم این حقایق معنوی در قالب الفاظ نمیگنجد. به اعتقاد بنده در حکمت اسلامی عالیترین مرتبه معنویت، عشق حقیقی است با وجود اینکه حقیقت عشق و معنویت را نمیتوان در این قالبها بیان کرد. عشق با جان آدمی پیوند دارد همانگونه که عطار میگوید: عشق گفتا من به تو ایمان دهم/ بعد از آنی در معانی جان دهم.
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه انسان در نسبت با معنا و معنویت جان و روحی تازه میگیرد و هر چه معنا بیشتر شود، روح انسان تازهتر میشود، افزود: متأسفانه معنویت در دنیای مدرن با عقلانیت خودبنیاد پیوند خورده است، امروز معنویت منهای دین، شریعت و و حتی خدا مطرح میشود درحالی که ما معتقد هستیم در حکمت اسلامی معنویت در سرشت آدمی نهفته و گرایش به معنویت یک امر فطری است و لازم نیست کسی سخنرانی کند تا ما اهل معنا شویم.
حجتالاسلام خسروپناه اظهارداشت: ملاصدرا برای معنویت ساحتها و عوالم مختلف قائل شده و مبتنی بر مبانی حکمت متعالیه این مباحث را مطرح کرده است.
وی افزود: ملاصدرا معتقد است که حکمت از علم لدنی بدست میآید و کسی حکیم است که از علم لدنی بهره برده باشد در اینجاست که معنویت منهای عالم از نظر ملاصدرا پارادوکسیکال میشود. یک حکیم زمانی فیلسوف میشود که بتواند یافتههای خود را مبرهن کند.
مؤلف کتاب «فلسفه فلسفه اسلامی» تصریح کرد: اینکه چرا به برخی عرفا فیلسوف گفته میشود و برخی عارفان، حکیم نمیشوند نیاز به تحلیل تاریخی دارد اما تحلیل من این است که در یک دوره عرفان با فلسفه سر ناسازگاری داشت، البته در زمان «کِندی» حکمت و فلسفه با هم مترادف بود لذا برخی عرفا تمایل نداشتند حکیم خوانده شوند. مبنای دوم ملاصدرا اعتقاد به اصالت وجود، مبنای سوم تشکیک وجود و مبنای چهارم مناط واجبیت که بینیازی از ماسویالله است.
وی با بیان اینکه جنجالیترین مباحث فلسفه علم ذات الله به ماسویالله است، گفت: آیا خداوند نسبت به این جلسهای که حضور داریم از پیش علم دارد؟ بله، ملاصدرا میگوید که این علم عین ذات خداوند است. در نهایت با این همه مبانی نمیتوان جهان را بیمعنا دانست و از معنویت منهای خدا سخن گفت، همه موجودات عالم مبنا دارند. پس با این نگرش نگاه ما به عالم و عین و ربطها متفاوت میشود و کسی که چنین نگاهی را کسب کند، حکیم است.
به گفته حجتالاسلام خسروپناه، با این اوصاف لازم نیست افراد مقامات عرفانی را طی کنند تا حکیم نامیده شوند، همین که شناخت عقلی، حسی، خیالی و … از این موضوعات داشته باشند، حکیم هستند. در این صورت رفتار انسان به طبیعت و ماورای طبیعت معنادار میشود و محیط زیست از دست او در امان است، سیاست توحیدی او با معنویتش پیوند میخورد. انسان حکیم نه مثل شخص سکولار است نه مثل سلفیها که از معنویت توحیدی دور باشد.
وی در پایان سخنانش یادآور شد: مشکل دنیای امروز این است که عدهای یا سکولار هستند که از سیاست توحیدی دور هستند و یا تفکر سلفی دارند که از معنویت توحیدی دورند. کسی که از سیاست توحیدی سخن میگوید معنویت توحیدی را هم قبول دارد چرا که در حکمت، سیاست و معنویت با هم پیوند میخورد پس انسان حکیم با این مبانی بیمعنایی برایش بیمعناست.
منبع: فارس
انتهای پیام/