موسی نجفی تشریح کرد:

نقش اندیشه تحریم در تکامل بیداری اسلامی

به گزارش جبهه روشنفکری انقلاب اسلامی به نقل از طلیعه؛ متن پیش رو مشروح گفتگوی ماهنامه تخصصی همایش ملی اقتصاد مقاومتی، پیوند فرهنگ، سیاست و اقتصاد بنام «اندیشه خودباوری» است با دکتر موسی نجفی، استاد دانشگاه و رئیس همایش ملی اقتصاد مقاومتی؛ پیوند فرهنگ، سیاست و اقتصاد که در ادامه از نظرتان می گذرد.

*گفتمان تحریم در اندیشه بیداری اسلامی

خدمت شما عرض کنم بحث من «نقش اندیشه تحریم در تکامل بیداری اسلامی» است. من نظریه ای دارم ابتدا آن را مشخص می کنم، بعد می گویم نقش تحریم در کجای آن قرار دارد.

کشور ما پانصد و سی چهل سال پیش، یعنی زمانی که دولت صفویه روی کارآمد دارای استقلال شد. بنابراین استقلال کشور ما، قوتی بیشترازاستقلال سایر کشورهای اسلامی دارد، چرا که آنها در حوزه عثمانی ها بودند ولی ما شیعه مذهب بودیم و استقلال خاصی داشتیم. استقلال ما در قالب نظام سیاسی نیم بند شیعی تحت رهبری قزلباشان و کمک علمای شیعه از قرن ۱۰ شروع شد و ۲۲۹ تا ۲۳۰ سال ادامه داشت.

این نظام سیاسی نظام دینی نسبتاً موجه شیعی در سال ۱۱۳۵ از بین رفت واز آن به بعد دیگر نظام سیاسی موجه نداریم تا دوره مشروطیت و بعد از ۷۰ الی ۸۰ سال نظام جمهوری اسلامی، این سه جریان در قالب نظام هویت ملی شیعی ملت ایران دفاع می کرده است، اما وقتی نظام سیاسی نباشد چه اتفاقی می افتد؟ مثل وقتی نادرشاه افشار آمد با یک جریان ضد شیعه یا قاجارها آمدند که رابطه دین و دولت برای آنها به محکمی صفویه نبود یا پهلوی ها که حسابشان کاملاً معلوم است که کاملاً ضد دین بودند؛ چه عاملی باعث شد این جامعه، جامعه ای که ادامه حیات تشیع درایران در قالب یک کشور صورت گرفته نه یک اقلیت مثل بقیه کشورهای اسلامی ونه یک جمعیت قدرتمند مثل عراق، درایران به شکل یک نظام سیاسی تبدیل شد واین هویت مهم دیگر برنگشت؟

این خیلی کم اتفاق می افتد. درصورتی که پس از سقوط صفویه و فتنه افغان ها و در بقیه این نظام سیاسی نمی توانست این بار را بکشد. مشروطه یک تلاش بود و جمهوری اسلامی در ادامه. این وسط خلأیی وجود دارد که درطول آن این بار هویتی را چه چیزی باید به دوش می کشد و تأمین می کرد؟در این جا به نظر می رسد جریان نهضت اسلامی پیش آمد، یعنی حدفاصل بین سقوط صفویان، اگراز یک مقطع کوتاه مشروطه صرف نظر کنیم تا ۱۳۵۷ که من اسم آن را «بیداری اسلامی» گذاشتم.

این بیداری اسلامی از آنِ ما نبود، ازمصر شروع شد و به کشورهای اسلامی رسید. این هم هویتی است به خاطراینکه در مقابل حمله ناپلئون به مصر، غربی ها ابتدا فکر می کردند صلیبیون اند ولی ماهیتی صلیبی نداشتند، بلکه شکل نوین داشتند. این جریان در جهان تسنن در مصر ابتدا به شکل یک برخورد نظامی و آشکارا خود را نشان داد ولی هر چه بیشتر رفت وارد کشورهای اسلامی شد، چه فرانسویان بعد ازحمله ناپلئون با پشتوانه انقلاب فرانسه وارد دنیا شدند.

این جریان هرچه عمیق ترشد از این طرف مدرنیست درشکل مدرنیزاسیون وارد کشورهای اسلامی می شود واینها قدرت انقلاب فرانسه ورنسانس را نشان می دهد. از طرف دیگر ما در وضعیتی هستیم که دولت نیرومند شیعه مثل صفویه نداریم در این وضعیت تقابلی بین جامعه اسلامی و غربی شکل می گیرد که سلبی است و من آن را«بیداری اسلامی» می بینم که همه تاریخ دو قرن ما را در بر می گیرد.

از ۱۲۴۱ـ ۱۲۴۲ یعنی از قرارداد ترکمنچای تا نهضت تحریم تنباکو (۱۹۰۹) که بعضی آن را عصر بی خبری نام نهاده اند اتفاق مهمی در ایران نمی افتد. نهضت تنباکو اولین گام است که این واکنش سلبی را در ایران و در جهان تشیع آرام آرام به فضای ایجابی می برد. ۱۵ سال بعد ازنهضت تنباکو نهضت مشروطه اتفاق می افتد، بنابراین دقیقاً می توان گفت نسبت قیام تحریم تنباکو به مشروطه مثل نهضت ۱۵ خرداد است به سال ۵۷ . مرکز ثقل نهضت تحریم تنباکو هم ایران است هم عراق، اما به نظر بنده ۲ اتفاق افتاده که هویت ملی ایران در قالب تشیع دوباره تثبیت شده که نهضت تحریم قائم مقام آن نظام سیاسی است که فعلاً مفقود شده است.

در دوران قاجار از نظام های شیعه مدنی خبری نیست، در دوران شاه عباس صفوی هم همینطور؛ یعنی قدرت مدنی ما بسیار تنزل کرده است. چرا تکامل است؟ چون از فاز سلبی نظامی در مصر و در جهان تسنن آرام آرام به اقتصادی و در دوران مشروطه به سیاسی و در دوران رضاخان به فرهنگی تبدیل می شود؛ و در دوره جمهوری اسلامی همه اینها به شکل تمدنی در می آید، حتی تقابل از وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به یک فاز سنگین تر یعنی تمدن غرب منتقل می شود که از نظرمن تکامل است، چرا که هم آنها عمیق تر وارد صحنه شدند و هم واکنش ما عمیق تر شد.

به نظر بنده جریان تحریم در حفظ هویت ملی ایران مقطع بسیار مهمی است. قبل ازقضیه تحریم جریان بیداری اسلامی درحوزه تشیع به این شدت وجود نداشته، و بیشتردرحوزه تسنن بوده است؛ حالا حساب کنید ازتحریم تنباکو تا بیداری اسلامی حدود ۱۰۰ سال گذشته است، درایران مورد خاصی قبل از تحریم نداریم، دو قرارداد سنگین گلستان و ترکمنچای و اتفاقات دوره امیرکبیر که نمی توان آنها را بیداری اسلامی نامید. اینها حرکت های اسلامی هستند جریان حاج ملاعلی کنی هم نهضت به حساب نمی آید. اولین نهضت بیداری که شکل مردمی دارد نهضت تحریم تنباکو است که با آن بیداری اسلامی در جهان تشیع محقق شد و حتی فاز نظامی به فاز اقتصادی انتقال یافت که نشان دهنده نوعی بلوغ و رشد است.

واکنش عمیق تری هم وجود دارد که می خواهند بازارهای ما با مشکل مواجه شود؛ برای مثال در کتاب شیخ حسن کربلایی نوشته شده اقتصاد درست است ولی مدام از نفوذ فرنگی ها و غرور فرنگی و بازار فرنگی زدگی در کشور سخن به میان آمده است. کتاب مرحوم کربلایی نشان می دهد که قضیه هویتی بوده است و فقط اقتصادی نیست؛ یعنی ورود آنان به بازارهای ما با شکستن غرور ملی ما همراه بوده است و ایران نتوانسته است، علی رغم ادعاهای سعودی ها و ترک ها رهبری اسلام را در بیداری اسلامی به دست بگیرد.

ما یک مناظره جدی با اینها داریم که در بقیه اندیشمندان مسلمان نیست. شروع این تحول از حالت سلبی به حالت ایجابی در جهان تشیع به رهبری ایران نبود. این اتفاق با نظام های مدنی قدرتمند صفوی و جمهوری اسلامی و حتی مشروطه افتاده که اتفاق مهمی در پس زمینه های تنباکو است. قضیه تنباکو بعداً تمام نشد. ظاهرش این بود که مرحوم میرزا به این جریان خاتمه داد و گفت تا همین جا پیروزی حساب می شود چون طاقت مردم دراین قضایا زیاد نبود. و از طرفی هم مردم قلباً وابسته بودند، علما هم بیشترو باید مسئله هر چه زودتر تمام می شد.

به قول دولت آبادی با نهضت تنباکو بذری در مزرعه روحانیت پاشیده شد که نتیجه آن یکی شدن سیاست و روحانیت بود که هیچ دستی نتوانست آنها را از هم جدا کند. تحریم تنباکو علی رغم اینکه در تاریخ ایران مثبت بود فاجعه به وجود آورد. البته این بذر خیلی زود در مشروطه ثمر داد که چون در ذات تحریم سازندگی و ایجاب بود، پشت این تحریم هم ایجاب و اولین ثمرش مشروطه و حتی نهضت نفت بود. در کتاب تحریم ها از بانک های شاهنشاهی گرفته تا لباس و ابعاد مختلف تقریباً تا ۴۰ سال بعد وجود داشته است.

صحنه ای است که در آن علما در نجف جمع شده اند همه لباس های خود را درمی آورند و می گویند ما خود را با لباس ایرانی می پوشانیم و بعداً تحریم ها عمیق ترمی شوند و به کفن مرده ها نیز می رسد و در دوران رضا شاه به کفش و کلاه می رسد. البته در نهضت نفت، کمی بعد، بُعد دینی آن حذف می شود ولی اثرش می ماند. اندیشه تحریم نیز غیر از اینکه باعث شد در مقطع مهمی از تاریخ، انتقال عظیمی در بیداری اسلامی صورت گیرد و هویت ملی حفظ شود، در ذات خود بیش ازآنکه سلبی باشد ایجابی است.

انتهای پیام/

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *