یادداشتی از سید یحیی یثربی؛
نظام آموزشی، مدرکگرایی با چاشنی کاسبی
به گزارش جبهه روشنفکری انقلاب اسلامی به نقل از فارس؛ سید یحیی یثربی (چهره ماندگار فلسفه): نظام آموزشی در کشورهای پیشرفته بر آن میکوشد تا نیاز جامعه را از نظر تخصصهای گوناگون پاسخ دهد تا مدیریتها و صنایع از کارگزاران متخصص و کارشناس بهرهمند شوند و روز به روز بر درآمد و رفاه و امنیت مردم جامعه افزوده شود.
اما، در جامعه ما، مخصوصاً در دو دهه اخیر، آموزش وسیله کسب و کار شده است؛ از مراکز پیش دبستانی گرفته تا دورههای عالی دانشگاهها، همگی بر این اساس تاسیس میشوند که نانی به کف آرند و با جهل و غفلت بخورند!
مسئولان و برنامه ریزان جامعه ما اصلاً اهمیتی نمیدهند که کشور به چه رشتههایی و در چه میزانی نیازمند است. در عوض، مراکز آموزشی ما، هر رشتهای را که نامش به گوششان بخورد، فوراً دایر میکنند و با اخذ شهریه، عدهای را به نام دانشجو ثبت نام د.
دانشگاه آزاد، سالانه دهها فوق لیسانس و دکتر در رشتههای مختلف فارغ التحصیل میکند، بی آنکه ذرهای درباره اشتغال آنان فکر کند. تنها شهریه را میگیرد و مدرک را میدهد و جوانان را به امان خدا رها میکند! برخی از خانوادهها واقعاً با خون جگر شهریه دانشگاههای پولی را میپردازند، اما پس از اتمام دوره تحصیل میبینند که این همه هزینه کرده و پول خرج کردهاند، ولی کسی به سراغ فرزندشان نمیآید.
نتیجه چنین بی برنامگی آن است که جوانان تحصیل کرده ما، آواره و سگرا ماد و دچار افسردگی و اعتیاد میشوند. تحصیل در جامعه تحقیر میشود. وقتی فوق لیسانس و دکتر و … به مسافرکشی پرداخته یا در بنگاههای معاملاتی شاگردی کنند، معلوم است که چه بلایی بر سر دانش و تحصیل میآید!
افراد تحصیل کرده جامعه به جای آنکه قدر ببینند، بی مقدار جلوه میکنند. در نهایت، پس از تحقیر تحصیل و محصل، دیگر نه دانشجو آموزش را جدی میگیرد و نه استاد! به همین دلیل، بیشتر فارغ التحصیلان اطلاعات ناچیزی داشته و کارآیی عملی نخواهند داشت.
نتیجه دیگر زیانبار چنین وعی آن خواهد بود که در تحصیل تقلب شده، تکالیف و پایان نامهها را دیگران بنویسند، چنانکه امروز در جامعه میبینیم!
و نتیجه نهایی این روش آن است که عدهای در عین جدی نگرفتن تحصیلات، با پرداخت پول، مدرکی بگیرند و به مشاغلی مشغول شوند که شایستگی آنها را ندارند. در نتیجه، با این همه تحصیل کرده به جای این که جامعه رشد و رونق یابد، دچار آشفتگی و نابسامانی شود.
چه باید کرد؟
بی تردید، این وضع اسفبار در نظامی که اسس آن تعلیم و تربیت است، بسیار زیانبخش خواهد بود. ارزشهای ما و منافع ملی ما را به خطر میاندازد. برای مبارزه با وضعی که ایجاد شده است و تا حدودی غفلت مسئولان نظام جمهوری اسلامی در ایجاد آن، بی تاثیر نبوده است؛ باید به یک اقدام جدی و همه جانبه دست زد، از جمله:
۱- پیشاپیش همه مردم، اساتید دانشگاهها به عنوان پیشگامان دانش و فرهنگ به میدان آیند و از کاسبی از طریق تدریس دست بردارند. هر استادی در همان مرکزی بماند که باید تمام وقت در آنجا بماند و کاسه گدایی در دست، بخاطر درآمد حق التدریس از این مرکز به آن مرکز نرو. بدیهی است که پیای وضع اسفبار امروز، نتیجه عملکرد اساتیدی است که هرجا احتمال به دست آوردن مبلغی بود، حاضر شدند.
تا جایی که اعضای هیئت علمی یک دانشگاه معتبر، به طور دسته جمعی در دانشگاههای آزاد به تدریس پرداختند و حکم نیمه وقت گرفتند!! و کار به جایی رسید که رییس فرهنگستان علوم و استاد تمام وقت دانشگاه تهران و عضو شورای انقلاب فرهنگی با داشتن چندین سمت و شغل در دانشگاه آزاد استخدام شده، نه تنها کار تدریس، بلکه مسئولیت اجرایی هم بر عهده گرفت.
این افراد یا باید از این راه بازگشته، یا ب وسیله دهای از دانشگاهیان پاک و آزاداندیش طرد شده و منزوی شوند.
۲- مسئولان و برنامهریزان آموزش و پژوهش کشور علاوه بر کار اجرایی مراکز خود، اندکی از وقت خود را صرف تدبیر علمی این مراکز کنند. متاسفانه، در دهههای اخیر، بیشتر وقت مسئولان را تهیه بودجه و پرداخت حقوق و رسیدگی به مشکلات خوابگاه ها و امثال اینها گرفته است و کمتر در فکر کیفیت آموزش و پژوهشاند. برای اصلاح وضع اسفبار آموزش و پژوهش در جامعه الان، لازم است این مسئولان به یاری کارشناسان آگاه و دلسوز، دست به اقدام جدی زده و راه حل ها و لایحههای ازم را د ان باره تیه کنند و از هر راه ممکن با شرایط موجود، مبارزه کنند.
۳- ریاست محترم جمهوری اسلامی و دیگر مسئولان فکر و فرهنگ جامعه این وضع آشفته را به طور جدی مورد توجه قرار داده و بر آن کوشند تا از گسترش مراکز پولی جلوگیری کرده و بر امکانات و چگونگی آموزش و پژوهش این مراکز نظارت کارساز داشته باشند.
۴- رسانههای متعدد و امکانات تبلیغاتی گسترده ما به این مشکل مهم جامعه پرداخته و با ریشه یابی آن به اقدامی همه جانبه دست بزنند. از جمله، خانوادهها را از چشم و هم چشمی دراره تحصیلات فرزندان ویش به هر قیمتی که باشد، باز دارند.
۵- مطبوعات ما در این باره به روشنگری پرداخته، مسئله تقلب و خرید مدرک و مقاله و پایان نامه را با اطلاع رسانی لازم محدود سازند. اگرچه گاه گاهی مطبوعات این مشکل را مطرح می کنند، حل آن به مبارزه بی امان مطبوعات نیازمند است.
۶- مدرک گرایی را که یکی از مشکلات اصلی جامعه ماست، کمرنگ کنند. به جای مدرک و یا در کنار آن، به تواناییهای اشخاص بیشتر توجه شود. سابقاً اشخاصی بودند که هیچ مدرکی نداشتند، ولی به خاطر توانییهایشان مورد اترام بوند، همانند بدیع الزمان فروزانفر، بدیع الزمان سنندجی، جلالالدین همایی، عصار، شهید مطهری و امثال اینها. نه خود آنها و نه دیگران فکر نمیکردند که این افراد باید مدرکی دانشگاهی داشته باشند! اما، اکنون، کار به جایی رسیده است که همه به این فکر افتادهاند که ارج و اعتبار خود را در مدرک ببینند.
جای تاسف است که حتی حوزویان بسیار فاضل، خود شخصاً برای عنوان دکتر اهمیت و اعتبار زیادی قائل هستند، به گونهای که با تطبیق مدارک حوزهای یا تحصیل در دانشگاه ها، بر آن می کوشند تا عنوان دکتر را داشته باشند.
به امید آن که این درددلها روزی نتیجه دهد!
انتهای پیام/