گفتاری از احمد مبلغی؛
روششناسی فقهی و تحولبخشی به آن
به گزارش جبهه روشنفکری انقلاب اسلامی به نقل از طلیعه؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد مبلغی در یادداشتی تشریح کرد: روش هر علم از گذشتهها شروع شده، ادامه یافته و به زمان حال رسیده است.
ممکن نیست علمی در گذشته، روش کاملاً متفاوتی داشته و امروز روش دیگری را اتخاذ کند. روش در نهاد عل است و اگر از بین برود، آن علم نابود میشود. نمیتوانیم فرض کنیم علمی با حفظ وحدت علم بودن، در گذشته روشی داشته و امروز این روش به طور کلی منقرض شدهاست. در نتیجه، روش علوم هیچگاه به صورت کلی از بین نمیرود. به تعبیر دیگر، قدرمتیقنهایی (بی شبهه و گمان) در روش علم وجود دارد که در گذشته بوده، در زمان حال هست و در آینده نیز خواهد بود.
نکته بعدی این است که صرف نظر از قدرمتیقنها، عناصری در روش وجود دارد که در گذشته شکل گرفته و دچار ناپختگی است.
عالمان علم باید در مواجهه با حوادث جدید، عناصر نادرست و خم ا شناسایی، تکمیل و تدقیق کرده و از وضعیت گذشته به وضعیت جدید سوق دهند. به تعبیر دیگر، عناصر جدیدی را به جای آن عناصر بنشانند. به هر حال از این سه وضعیت خارج نیست: تکمیل، تغییر بخشی از عناصر و فعال سازی آنها. فقه به ویژه در مواجهه با مسایل امروزی، همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، نیازمند تحول است. این تحول چند شق دارد.
عالمان علم باید در مواجهه با حوادث جدید، عناصر نادرست و خام را شناسایی، تکمیل و تدقیق کرده و از وضعیت گذشته به وضعیت جدید سوق دهند. به تعبیر دیگر، عناصر جدیدی را به جای آن عناصر بنشانند. به هر حال از این سه وضعیت خارج نیست: تکمیل، تغیر بخشی از عناصر و فعال سازی آنها. فقه به ویژه در مواجهه با مسایل امروزی، همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، نیازمند تحول است. این تحول چند شق دارد.
یک، عبارت است از تغییر بعضی از عناصر و نهادن عناصر دقیق و مقبول (از نظر برهان) به جای آن. مثلاً در گذشته فقها «قیاس منصوص العله» را نمیپذیرفتند، اما بعدها به نادرستی درک خود پی بردند. همچنین در گذشته اجماع لطفی بر اذهان فقها حاکم بود؛ در حالی که امروزه هیچکس اجماع لطفی را قبول ندارد.
دوم، فعال سازی است؛ یعنی پدیدهای خام و ناشناخته بوده و امروز ادبیات علم آن را شناخته و فعال کرده است، مثلاً سیرههای عقلایی در گذشتههای خیلی دور سهم چندانی در روش فقهی نداشتند؛ اما اکنون تا حدودی در فقه دخالت داده میشوند. البته هنوز به نقطههای اوج و شایستگی خود نرسیدهاند. بهتر است این نقاط را فعالتر و پردامنهتر کنیم. مثال دیگر تبدل موضوعی و عنصر روشی است که امام آن را مطرح کردند و قبلاً در میان نبود. بتازگی نامی از آن مطرح شده، ولی به شکل اصیل مطرح نیست. این پدیده در گذشته در فضاهایی مانند استصحاب (تبدل موضوع) وجود داشته است؛ اما به صورت کلان، یک عنصر روشی و موضوعشناسی نبوده است. امام آن را بیان فرمودند؛ در حال که در فض فقهی کنونی، هیچکس به دنبال شناخت تحولی در درون موضوع بر اثر مواجهه نظامهای اجتماعی با هم نیست. اگر این امر را فعال کنیم، میتواند حرکت خوبی ایجاد کند.
سوم، ممکن است عناصری را اضافه کنیم که اصلاً در گذشته وجود نداشته است. به نظر من، عناصر جدید فراوانی هست که در صورت شناسایی، بسیار مفید خواهد بود. بنده درباره عنصر مطالعات تاریخی در استنباط، بحث و درسهایی دارم که اگر بتوانیم این عنصر را بیفزاییم، تحول خوبی ایجاد میکند. چهارم، گاهی بخشی از آن تنقیح میشود؛ یعنی زوایدی دارد که باید تنقیح شود.
س ما باید روشها را تنقیح کرده و متحول کنیم. البته به یاد داشته باشیم که بخشی از روشها ثابت هستند و با گذر زمان عوض نمیشوند، و گرنه وحدت علم از بین میرود. با این حال باید بخشهای قدرمتیقن و تغییر نیافتنی را شناسایی کنیم و در بخشهای دیگر تحولاتی ایجاد کنیم. بعضی از عناصر روشی نیز باید کنار گذاشته شوند که ما را پیوسته مجبور به احتیاطهای فراوان کرده و دستوپای جامعه را میبندند.
انتهای پیام/