
در نشست نقد کتاب «انسان در تراز قرآن» عنوان شد؛ دقیقترین شناخت از انسان معرفت مبتنی بر قرآن کریم است
به نقل از ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علی راد، عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران و نویسنده کتاب «انسان در تراز قرآن» در نشست علمی نقد این کتاب که ۴ اسفند ماه در ساختمان انجمنهای علمی حوزه برگزار شد، گفت: آنچه بیشتر در این کتاب به آن پرداخته شده است، مختصات انسان قرآنی است و قرآن عیار ما در شناخت انسان است، انسان سازه و پرداخته خداوند است و دقیقترین شناخت از انسان معرفت مبتنی بر قرآن کریم است و ما تلاش کردیم تا با روش تفسیر موضوعی مسایل لازم و ضروری برای شناخت انسان از زاویه قرآن را مورد بررسی قرار دهیم.
وی عنوان کرد: در این کتاب به هشت موضوع پرداخته شده است؛ این کتاب یک جلد از مجموعه سه جلدی «قرآن کتاب زندگی» است و برخی مباحث به اجمال اشاره و سایر مباحث به مجلدات دیگر وانهاده شده است؛ رویکرد ما در تالیف این اثر نیز کاملا کاربردی است برخلاف انسان شناسی محض که به صورت ذهنی به تحلیل انسان می پردازد.
نویسنده این کتاب تصریح کرد: مخاطب این کتاب با توجه به سفارشی بودن مخاطب عمومی است لذا در تقریر مطالب سطح مطالب رعایت شده و از واژه های دشوار خودداری کرده ایم.
روایات تفسیری ائمه(ع)؛ معیار نتیجهگیری
وی افزود: مسئله هایی که درباره انسان در قرآن وجود دارد استخراج و آیات شاخص انتخاب و نیم نگاهی نیز به مباحث انسان شناسی جدید داشتهایم و در مطالب نیز رویکرد کاملا تقریبی و انصاف علمی لحاظ شده است و مباحث مفسران اهل سنت نیز بیان و سانسور نشده، ولی معیار ما در مباحث تفسیری روایات ائمه(ع) بوده است.
راد با بیان اینکه انسانشناسی به عنوان یک رشته در دانشگاهها تدریس میشود، بیان کرد: یکی از مشکلات در حوزه دینداری عملی عدم شناخت انسان از جایگاه خود در آن دین است و ما تلقی متفاوتی از انسان نسبت به آموزههای دینی داریم.
تقدیر از قلم روان کتاب
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین فتحالله نجارزادگان، عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران در سخنانی به نقد این اثر پرداخت و تصریح کرد: قلم کتاب، روان، واژگان ابداعی و زیبا طراحی شده و خود انسان به عنوان آیه انفسی در اثر خوب دیده شده است و نتیجهگیریهای خوبی صورت گرفته است و گویی در این کتاب آیات هستند که سخن میگویند ه نویسنده.
وی افزود: هنر نویسنده این بوده است تا خواننده آیه را بفهمد و جایگاه آیه را در انسانشناسی به خوبی درک کند و این هنرمندی لازم دارد که در کتاب لحاظ شده است.
نجارزادگان با بیان اینکه کلماتی مانند جستار، تراز و … به عنوان واژه های زیبایی انتخاب شده است افزود: ما در مطالعات میان ادیان باید چند چیز را مطالعه کنیم تا یک دین را اعتبارسنجی کنیم. باید ببینیم نگاه دین به مبدا، مقصد، دستگاه معرفتی و ناه آن به انسان چیست؟ یعنی تلقی آن دین نسبت به انسان برای اعتبارسنجی یک دین مهم است.
وی افزود: من متوجه نشدم که مخاطب این کتاب چه کسانی هستند، فرمودند عموم مردم ولی این کتاب نه تخصصی است و نه برای عموم زیرا وزن این کتاب روی فرمایشات علامه طباطبایی(ره) است و ای کاش روی جلد می آوردید با رویکرد تفسیر المیزان نوشته شده است.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: از روایات اهل بیت(ع) کم بهره گرفته شده است و ساختار کتاب نیز خوب نیست؛ فصل اول مثلا «انسان، هیچ هستیافته» باید انتخاب می شد و ادامه می یافت. بعد به سمت مقصد می رفتید و مقصد باید پررنگتر عنوان می شد و بعد صحبت از راهنما برای رسیدن به مقصد و باید ها و نبایدها و احکام فقهی و مباحث اخلاقی و … تا خواننده گام به گام با مولف همراه می شد تا مبدا و معاد و موانع راه و نفس و شیطان و … را بشناسد.
نجارزادگان بیان کرد: بحث تردید در آفرینش باید به عنوانی مانند تردید در تداوم آفرینش تغییر مییافت، همچنین پوچگرایی واژه خوبی نیست که انتخاب شده است، و می شد به جای آن از واژه «بیمعنایی» انتخاب شود همچنین در پایان هر فصل خطوط کلی برای مطالعه بیشتر نیز ارایه میشد بهتر بود؛ همچنین شما از راه سخن گفتهاید اما برای توشه قیامت بحث مختصری شده در حالی که باید به توشه و به خصوص جایگاه تقوا بهای بیشتری داده می شد و بحث خوب پرورانده می شد.
وی افزود: در فصل ششم به جای بندگی و ستایش برعکس نوشته شده در حالی که اصل، عبدبودن است و قرآن روی بندگی انسان سرمایه گذاری کرده و پایه هدایت او را بندگی می داند و بحث هدایت به امر نیز استناد به فرمایشات علامه شده ولی به نظر من این بحث ناتمام است.
نقد در حوزه رونقی ندارد
در ادامه این نشست غلامحسین گرامی، معاون دانشگاه معارف اسلامی و عضو هیئت علمی این دانشگاه در سخنانی با بیان اینکه جای مباحث نقد در حوزه کمرنگ است و رونقی ندارد تاکید کرد: باید این رونق ایجاد شود، زیرا نوشتن یک مطلب مهم است ولی اصلاح و نقد مهمتر از آن است و باید جدیتر شود و بیشتر اهمیت بدهیم.
وی افزود: جای مباحث صرف قرآنی در تحقیقات ما خالی است؛ اینکه از زاویه قرآن به مباحث نگاه کنیم در مباحث ما جایش واقعا خالی است و جا دارد که دروس خارج مبتنی بر آیات داشته باشیم و مباحث اخلاقی و تربیتی صرف قرآنی داشته باشیم اما الان بیشتر مباحث قرآنی با رنگ و بوی کلامی و … است از این رو ابتدا در یک موضوع کلامی، تکلیف را روشن کردهایم و بعد آیاتی هم موید میآوریم که تحمیل اندیشه بر قرآن است.
وی بیان کرد: کتاب ساختار ندارد لذا جایی برای حرف ندارد البته استاد نجارزادگان ساختاری به بحث دادند ولی در وضعیت موجود کتاب ساختار مشخصی ارایه نشده است و ارتباط منطقی میان بخش ها برقرار نشده است البته این نکته را باید تاکید کرد که در کتب انسانشناسی ضرورتی ندارد که ما جدا پایبند به ساختار باشیم و این اشکال شاید خیلی جدی نباشد.
وی افزود: اگر قرار است بحثی از دید قرآن مطرح شود مانند همین بحث پس دو مقوله مهم انسان و قرآن باید مورد بحث قرار گیرد؛ بنابراین بحث اولا باید به شدت بوی انسانشناسی بدهد که برخی مطالب این طور نیست و از بعد انسان شناسی به آن نگاه نشده است همچنین موضوعات مهمی که قرار است طرح شود باید جایگاه و اهمیت این موضوع از خود قرآن گرفته شود و تعریف موضوع از خود قرآن اخذ شود و ببینیم که ثقل دیدگاه قرآن درباره آن موضوع چیست.
گرامی بیان کرد: قرآن در اولین تعریف از انسان او را خلیفه خدا می داند ولی جای این مسئله در کتاب خالی است لذا اگر ساختار و نظمی برمباحثمان حاکم نیست و اشکالی هم ندارد ولی اینکه چه بحثی در چینش ما قرار گیرد باید از قرآن اخذ کنیم که جای آن خالی است.
دفاع نویسنده
در ادامه نویسنده اثر مجددا در توضیح پیرامون نکات مطرح شده عنوان کرد: مباحث ساختار پژوهش هیچ استانداردی ندارد و تابع موضوع و سلیقه و اجتهاد نویسنده است و اگر کس دیگری آن را می نوشت باید ساختار متفاوتی مینوشت، من ادعای کمال ساختاری ندارم اما تلاش کرده ام که تقلیدی نباشد زیرا می توانستیم از آثار بزرگان حوزه استفاده شود ولی این کار را نکرده ایم و ابتکاری است.
راد تصریح کرد: اینکه مسئله آفرینش را طرح و بعد مقصد را بیان کنیم به سرعت بحث انسان شناسی خاتمه می یابد ولی ما سعی کرده ایم مراحل و گام های مختلف انسان قرآنی را طی کنیم لذا این ساختار قابل دفاع است و این که فرمودند ساختاری ندارد جای بحث است، زیرا ساختار ما اکتشافی از منظر قرآن است و تلاش شده از منظر قرآن باشد بنابراین اگر در ابتدا خلافت بحث می شد با وجود بسامد و اهمیت بالا برای مخاطب گنگ بود و نظریات رقیب نیز این بحث را بر نمیتابند.
وی افزود: در ابتدای هر فصل پیوندهایی نشان داده شده است اما لقمه را آماده برای خواننده ارایه نکرده ایم و این ضعف بوده و قبول دارم، در اینکه فرمودند اهمیت مباحث را از قرآن بگیریم باید گفت «هیچ هست یافته» بسامد زیادی در قرآن ندارد اما در مباحث انسان شناسی خیلی مهم است بنابراین اهمیت بحث در نظام انسان نشاسی باید مورد توجه باشد. من در کتاب تاکید کرده ام که انسان شناسی مطرح شده مبتنی بر پرسش های بنیادی و استنطاق از قرآن است.
ساختار کتاب اشکال دارد
در ادامه مجددا حجتالاسلام نجارزادگان در سخنانی بیان کرد: ساختار اشکال دارد و سخنان ایشان قابل قبول نیست؛ ستایش کجا پرسش بنیادی درباره انسان است، جا داشت به حیات دنیا که ویژه انسان است پرداخته شود و بعید است در قرآن حیات دنیا برای موجود دیگری هم به کار رفته باشد ولی اگر کتاب کاربردی نوشته شده از این حیات در کتاب غافل شده است از این رو من در ساختار بحث دارم.
وی بیان کرد: انسان ملهم به فجور و تقواست و کلیدواژه هایی در قرآن است که نمی توان و نباید از آن غافل شد که غفلت شده؛ خداوند مهندس آفرینش است و باید ببینیم خدا چگونه این انسان را آفریده است و بر چه نکاتی درنگ کرده و پررنگ دیده است و فصل بندی نیز باید بر این اساس صورت میگرفت.
عدم نوآوری در مطالب
همچنین گرامی در ادامه عنوان کرد: من نوآوری در مطالب نمیبینم و برای مخاطب سطح معمولی نیز مطلب چندانی وجود ندارد، نکته بعدی اینکه دقت کافی در مباحث وجود ندارد زیرا ادای بدون سند در خیلی از موارد دیده شده و عبارت در «منطق قرآنی» زیاد تکرار شده اما مستندات آن بیان نشده همچنین نقل قول های طولانی از دیگر موارد ضعف این اثر است که بیشتر هم از المیزان استفاده شده است.
وی اظهار کرد: آشفتگی در ارجاعات وجود دارد و منابع استاندارد ارایه نشده است مثلا تفسیر نمونه و المیزان نام برده شده بدون اشاره به مولف آن به خصوص با توجه به اینکه برای مخاطب عام نوشته شده است یا به مفاتیح الغیب ارجاع داده شده ولی نام نویسنده آن بیان نشده است.
وی اظهار کرد: تقسیم بندی مولف در برداشت انسان ها از «عدم» خود اشتباه است و تعبیر دقیقی به کار نرفته زیرا انسان ها در اینکه مخلوق الهی هستند شک دارند والا هیچکس در عدم خود شک ندارد. همچنین تنها واژه خلق برای آفرینش انسان و «هیچ هست» یافته به کار نرفته است و واژههای دیگری نیز هست لذا اختصاص به خدا هم ندارد و شاید واژه های «بدا» و «فطر» بهتر بود.
گرامی عنوان کرد: بحث مفصلی میان مفسران است ک آیا انسان قبل از این دنیا حیاتی داشته یا نه که بحث عالم ذر است ولی در این کتاب ورودی به این مسئله نشده است. البته نمی خواهم تایید یا رد کنم این موضوع را و در فصل سوم نیز هدف آفرینش بحث شده که مباحث گستردهای از سوی مفسران عنوان شده و هدف به شاخه های مختلف تقسیم شده ولی مراد نویسنده روشن نیست.
وی اظهار کرد: امروز سؤال جدی میان جوانان درباره هدف آفرینش وجود دارد ولی در کتاب بحث جدی در آن صورت نگرفته است.
انتهای پیام/