جرقههای معرفتی قرآن را دنبال نکردهایم/ پیامدهای ناگوار معرفتشناسی سنتی
یحیی یثربی در فلسفه اسلامی متفاوت میاندیشد، همین تفاوت را میتوان در نگاهش به قرآن یافت. در گفتوگوی خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با وی این تفاوت را میتوان دریافت. یثربی بر آن است که فهم قرآن باید بر اساس مقتضیات روز باشد، بشر امروز عمیقتر قرآن را میفهمد، خدا به جای بشر کاری را انجام نمیدهد و اگر مسلمان بنشیند، پیامبر نمیتواند کاری بکند، قرآن ما را در علوم راهنمایی کرده است. در پی متن مصاحبه با صاحب «تفسیر روز» را میخوانید:
ایکنا: شما استدلال میکنید ما قرآن را باید از متن زمانی مکانی به متنی فرازمانی تبدیل کنیم، در این صورت آیا قرآن را باید به مقتضیات امروز بفهمیم و صد سال بعد هم بر اساس مقتضیات آن زمان؟
درست است. آیا قرآن کتاب عربستان زمان عصر نزول است و یا کتاب جهان تا آخر آن؟
ایکنا: البته قرآن جهان شمول است.
تاریخ شمول هم هست، یعنی تا میلیونها سال انسانها را راهنمایی خواهد کرد، قرآن برای همیشه تاریخ است، از سوی دیگر معجزه پیامبران بر اساس حساسیت مردم بوده است، معجزه حضرت موسی(ع) از سنخ جادوگری و معجزه حضرت عیسی(ع) از جنس طبابت بوده است. مردم الان به جادوگیری حساس نیستند، باید بپرسیم دنیای دانایان امروز به چه چیزهایی حساساند و قرآن باید به چه چیزهایی پاسخ دهد.
قرآن اگر دروغ باشد، دروغ بوده و اگر کسی روی آن کار کند وقتش را هدر داده است، اما قرآن یک واقعیت مثل هوا، آب و خاک است. ما امکاناتی را که امروز داریم از ماده گرفتهایم یا نه؟ چرا ۱۴ قرن پیش یا زمان صفویه این امکانات وجود نداشت؟ ماده اولیه در آن دوره حضور نداشت یا تواناییهای ما به این حد نرسیده بود؟ قرآن حرفهایش را گفته است، اما چیزی که بشر امروز میتواند بفهمد با چیزی که بشر دیروز میفهمید خیلی متفاوت است و بشر امروز بسیار عمیقتر از چیزی است که بشر ۱۴ قرن پیش میفهمید، قرآن را میفهمد.
ایکنا: آقای دکتر ما چیزی به نام تفسیر علمی داریم که میگویند …
نه ما این طور نمیگویم.
ایکنا: خوب شما همین کار را در خصوص علوم انسانی میکنید و میگویید، حقوق بشر در اسلام بوده است.
نه، قرآن در علوم و حقوق بشر هیچ وقت این نقش را به عهده ندارد که به جای شما کاری کند و قرآن حتی از این روحیه انتقاد میکند « قَالُواْ یَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ: گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهیم تو و پروردگارت برو[ید] و جنگ کنید که ما همین جا مىنشینیم»(مائده، ۲۴). مسلمان بنشیند، پیامبر نمیتواند به جای او کاری بکند، چنانچه در غزه احد عدهای سستی کردند و پیامبر و مسلمانان شکست خوردند، در حالی که خداوند پشتیبان پیامبر بود. این در حالی است که مسلمانان در بدر عده کمی بودند، اما درست عمل کردند و پیروز شدند. پس خدا به جای ما کار نخواهد کرد و مراد از هدایت و ولایت و پشتیبانی است.
ما همان طور که در فیزیک و شیمی باید خودمان فعالیت کنیم و الا عقب میمانیم، همان طور که ماندهایم، در علوم انسانی نیز باید خودمان فعالیت کنیم منتهی قرآن راهنمایی کرده است تا بفهمیم. وقتی دکارت جملهای گفت در این خصوص که ذهنتان را با شک بازسازی کنید، برخی از غربیان این مساله را سنگ بنای علم جدید قرار دادند، اما ما رهنمودهای قرآن را نتوانستیم بگیریم. این رهنمودها در قرآن بوده است چنان چه مسلمانان اولیه گرفتند و جهان اسلام تبدیل به جهان مدرن شد که من در این خصوص منبع دارم که غربیهای در آن دوره به جهان اسلام دنیای مدرن میگفتند، ما دنیای جدید داشتیم و غربیها از میان مسلمانان چراغی بردند و رشد غربی را ایجاد کردند. غرب فهمید که باید چه کار بکند اما ما خودمان این چراغ را اینجا خاموش کردیم. باید ببینیم چرا این وارونگی اتفاق افتاد.
برتراند راسل در جلد دوم تاریخ فلسفهاش میگوید ابن سینا و ابنرشد در غرب مسیحی نکته آغاز بودند، اگر چه در شرق اسلامی نقطه پایان شدند. ما هنوز ابن سینا را نقطه پایان میدانیم و آن را امامزاده کرده و دورش میچرخیم در حالی که او جرقهای از عقلانیت بود که باید دنبال می کردیم و نکردیم و قرآن پر از این جرقههاست و این ماییم که مقصریم و نتوانستیم از آن استفاده کنیم.
دخالت غرب در جهان اسلام فرع بر جهل ماست
مواد اولیه طبیعی مقصر نیست که ما نتوانستیم پیشرفت کنیم و خر را به هواپیما بدل کنیم، انسان شرقی مقصر است. خاک و سنگ تنها در غرب نیست و این انسان است که بیدار شده است و توانسته است تا پیشرفت را حاصل کند و از مواد اولیه محصولات پیشرفته بسازد. در جنگهایی که ما در جهان اسلامی داریم، بیش از آنکه آمریکا و اسرائیل مقصر باشند، اصل تقصیر از شعور مسلمانان است، ما عقب ماندهایم و وقتی کسی عقب مانده شد، دیگران در سرنوشت او دخالت میکنند و دخالت آنها فرع بر جهل ماست. چرا امکان ندارد تا در سرنوشت آلمان و ژاپن دخالت کنند.
ایکنا: ریشه عقبماندگی را در چه چیزی میدانید؟
این ریشه را باید در معرفتشناسی سنتیمان بجوییم. ما در معرفتشناسی خودمان به جایی میرسیم که ذهن با جهان بیرون یکسان میشود و آینه تمام نمای جهان بیرون است. یعنی هر چه در جهان است، فیلسوف ما میفهمد، بعد بحث دیگری داریم که خلاف یقین محال است و علوم فلسفی برهانی و یقینی است، ما با این معرفتشناسی راه ترقی را میبندیم، چون میگوییم، فیلسوف حرفی یقینی درباره جهان میزند و ذهن آینه واقع نماست، پس اگر اینسینا فیلسوف است و کارش برهان و یقین است، دیگر حرفی برای گفتن نمانده است.
غرب یک ریال برای کانت و بزرگداشت نیوتن خرج نمیکند، آنها برای کسانی خرج میکنند که یک قدم از اینها بیشتر بفهمند. وقتی به خانم ریاضیدان ایرانی جایزه میگیرد به خاطر ایرانیبودنش نیست، بلکه به این خاطر است که او قدم کوچکی جلو گذاشته و دیگران این کار را نکردهاند. این روش غرب است و این روش ماست.
ما می خواهیم بگوییم تا قیامت حق با ابن سینا و ملاصدراست، اما غربیها می گویند گذشتگان به تاریخ تعلق دارند اما امروز ما باید از آنجا جلوتر باشند. قرآن به ما چه رهنودی می دهد در این همین راستا، قرآن میگوید «… قُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا: بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى»(طه، ۱۱۴) این بدان معنی است که علم هیچ وقت تمام نمیشود و علم پیامبر هم قابل افزایش است و علم بشر هزاران برابر قابلیت افزایش دارد، از اینرو باید این دعای جدی ما باید باشد که معرفتمان را بالا بریم.
قرآن میگوید «مَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلًا: به شما از دانش جز اندکى داده نشده است»(اسرا، ۸۵) از اینرو علم ما بسیار ناچیز است و ما نباید مغرور باشیم که میدانیم، زیرا که ما چیزی نمیدانیم و همچنین قرآن میگوید «فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ: فوق هر صاحب دانشى دانشورى است»(یوسف، ۷۶) از اینرو بالاتر از هر دانا دانایی است و نباید ما فکر کنیم که ملاصدرا داناترین فرد است، زیرا بالاتر از او هم هست و نباید گام اول را گام آخر نکنید، قرآن این مطلب را ۱۴ قرن است که به ما گفته است و ما باید به آن توجه کنیم. غرب این را فهمیده است که علم ناچیز است و باید تولید شود، این مطلب را میتوان با ذهنی باز از قرآن گرفت و نه ذهنی که حول ابنسینا و گذشتگان میگردد.
ایکنا: آیا شما ابتدا در علوم انسانی مطالعاتی داشتید و سپس به قرآن رجوع کردید؟
در دنیای امروز همه چیز تخصصی است، اما یک غیر متخصص در جهان امروز میتواند از متخصصین اصولی را یاد بگیرد. این ذهن دیگری میخواهد، حقوق بشر، حق بشر است و در هیچ فرهنگی حق ندارد این را از بشر بگیرد و ما حقوق بشر غربی و اسلامی نداریم. هند نمیتواند بگوید فرهنگ ما یک چهارم جمعیتش را نجس میداند، هیچ انسانی نجس نیست، اسلام هم چنین اعتقادی دارد، این مسیحیت است که این کار را کرده و معتقد است که پاپ باید انسان را پاک کند. اسلام معتقد است که باید به عقل انسان ارزش قائل شد اما در هند و مسیحین این چنین نیست. یک حقوقدان ممکن است کل کتابهای حقوق را خوانده باشد، اما این نکته را درنیافته باشد.
ایکنا: به نظر میرسد شما با مشهورات جهان جدید به سراغ قرآن رفتهاید.
خیر ذهن من یک جزئی تکان خورده است، کدام مشهورات جهان جدید؟!
ایکنا: برای مثال همین حقوق بشر، اینکه انسانها برابرند.
این مسائل روشناند.
ایکنا: پس آیا به سراغ بدیهیات جهان جدید رفتهاید؟
این مسائل اقتضائات جدید است و بدیهیات نیست. اگر شما حرکت میکردید دنیای جدید شما بودید، شما حرکت نکردید، الان فیزیک در روسیه تقلید از غرب نیست، هیچ کدام از کشورها چیزی از هم نگرفتهاند. حقوق بشر هم مثل این است و تعلق به شرق و غرب ندارد، مشهورات یعنی داستان اعتبار انسان، خطر قرمز آزادی انسان جز مسلمات ماست. امامان شما بارها گفتهاند انتقاد را پذیرا باشد و حتی امام علی (ع) وقتی در صفین فردی او را ستایش کرد عصبانی شد و گفت ستایش نکن و از خطاهای من بگو که من از خطا در امان نیستم، این پیشوای ماست و این مساله را به ما یاد میدهد.
ایکنا: برخی میگویند ائمهاطهار(ع) با این رفتار هدف آموزشی داشتهاند.
ایشان تعارفی نکردهاند و دروغی نگفتهاند، ایشان میگویند اگر یکی عیبی را گفت اصلاح کن و اگر نادرست میگفت توضیح بده. امام علی(ع) در نامهاش به مالک اشتر میگوید اگر کسی بر علیه مسئولین دولتی مطالبی میگوید توضیح بده تا قانع بشوند اگر درست میگوید قبول کرده و زیر بار تنبیه و اصلاح بروید.
بنابراین من به دنبال تقلید از غرب نیستم، من که از ابن سینا که با شیر مادر به جانم رفته در حوزه بزرگ شدهام نه از او و نه از ملاصدرا تقلید نمیکنم، چگونه از کانت تقلید کنم؟ من شبهه مابعدالطبیعه کانت را جواب دادهام، من مقلد کسی نیستم و مثل ابنسینا و کانت دارم کارم را میکنم ولی انتظار دارم، در جایی که نظری دارم شنیده شود.
ایکنا: جایی گفتهاید که روش شما در تفسیر عقلی و کاربردی چیست، مراد شما از عقل و کاربردی بودن به چه معناست؟
ما در خصوص عقل مغطله میکنیم عقل همان چیزی است که شما بر اساس آن آمدهاید و با من بحث میکنید دو جور هم نیست و مانند گوش و چشم نسبت به مسیحی و یهودی، یک جور است.
ایکنا: برخی از عالمان علوم قرآنی معتقدند که روش تفسیر عقلی روش تفسیر فلسفی و کلامی است.
نه، کلام و فلسفه هر دو محصول عقل هستند و عقل حاکم بر اینهاست. عقل همانی است که قرآن وقتی میگوید لایعقلون، یتفکرون، به آن اشاره میکند.
ایکنا: عقل کاشف حقیقت و یا …
عقل هر چه باشد، شما راهی به جز عقل ندارید.
ایکنا: برخی در قرون وسطی معقد بودند که ایمان بیاور تا بفهمی.
ایشان اصالت ایمان را قبول داشتند و معتقد بودند تنها در حوزه ایمانی باید سخن گفت، اولا باید نوکر کلیسا شد و بعد حرف زد. بحث عقلی قدرتی برای استدلال است که بین من، اوباما و ملاصدرا یکسان است. ولی باید عقل را درست به کار ببریم ممکن است ملاصدرا عقل را نادرست به کار ببرد.
مراد از کاربردی هم این است که دین، قرآن و فلسفه برای راهنمایی زندگی انسان آمدهاند و باید فهم از قرآن باید در سیاست، اقتصاد، فرهنگ، آموزش پژوهش ما اثر بگذارد.
ایکنا: آیا مراد از تاثیر قرآن در همه جاست؟ مثلا قرآن در زیستشناسی کاربرد دارد؟
بله مثلا در در زیستشناسی هم میگوید فوق کل ذی علم علیم و …
ایکنا: در این صورت شما این ادعا را میپذیرد که ما علوم انسانی اسلامی داریم؟
نه، برخی بیست سال است که حقوق و پول کلانی میگیرند که علوم انسانی را اسلامی کنند اما در این مدت حتی یک گزاره هم پیدا نکردهاند و من علاقهمند هستم تا اگر یک گزاره هم اسلامی کردهاند آن را به من بگویند.
انتهای پیام/