غلامعلی معصومی‌نیا تشریح کرد:

«انسان اقتصادی» از منظر قرآن کریم

به گزارش جبهه روشنفکری به نقل از خبرگزاری ایکنا: یکی از اهداف تمام مکاتب بشری و الهی، دستیابی به زندگی شایسته برای انسان است و طبیعتا شکل‌گیری این سطح از زندگی به وسیله خود انسان صورت می‌گیرد؛ یکی از جنبه‌های مهم زندگی هر انسان، بُعد اقتصادی است که در هر مکتب و آئینی، نگاه ویژه‌ای به این انسان وجود دارد. برای بررسی بیشتر ویژگی‌های انسان اقتصادی از منظر قرآن و تفاوت آن با سایر مکاتب، با حجت‌الاسلام والمسلمین غلامعلی معصومی‌نیا، عضو هیئت‌علمی گروه اقتصاد دانشگاه خوارزمی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که متن آن در ادامه می‌آید: *ابتدا بفرمائید منظور از انسان اقتصادی چیست و دارای چه ویژگی‌هایی است؟ اگر بخواهیم انسان اقتصادی را تعریف کنیم، منظور انسانی است که مطلوب یک مکتب است. در نظام سرمایه‌داری، برخی توصیفات از انسان شده و گفته شده است، که بهتر است انسان اینگونه باشد و در اسلام و مارکسیسم هم همین‌گونه است. انسان در جوامع مختلف اولویت دارد و باید نحوه عمل این انسان د عرصه‌های مختلف از جمله اقتصاد، فرهنگ و سیاست را روشن کنیم؛ بنابراین منظور از انسان اقتصادی، صفات و ویژگی‌هایی است که انسان از دید هر مکتبی از بُعد اقتصادی باید داشته باشد. در دنیا مکاتب مختلفی وجود دارد که راجع به انسان اقتصادی نظر داده‌اند اما چون در اینجا اسلام و قرآن برای ما مهم است و همچنین چون در شرایط کنونی، نظام سرمایه‌داری، دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده است انسان اقتصادی از منظر این دو مکتب، مورد بحث قرار می‌گیرد. انسان اقتصادی در نظام سرمایه‌داری ویژگی‌های متعددی دارد، از جمله اینکه ویژگی اصلی وی این است که آرمان و ایده این شخص، اصالت و نفع شخصی است. انسان اقتصادی مطلوب در نظام سرمایه‌داری کسی است که به دنبال منافع خود باشد و هرچه به مصلحت خود می‌داند عمل کند. در چنین شرایطی، آن هماهنگی که باید بین منافع فرد و جامعه وجود داشته باشد، خود به خود ایجاد می‌شود و شاید این مهم‌ترین ویژگی انسان اقتصادی در نظام سرمایه‌داری باشد. اقتصاددانان لیبرال دموکراسی، با فراز و نشیب‌ها و مخالفت‌هایی که با مباحث کلاسیک داشتند این ایده را پذیرفتند و مکتب نئوکلاسیک را هم بر اساس اصالت نفع شخصی ادامه دادند. آدام اسمیت که به تئوریسین دست نامرئی بازار معروف است هم این ایده را قبول دارد که اگر هرکسی به دنبال نفع شخصی خود باش منافع جامعه به صورت ناخود آگاه ایجاد خواهد شد. ویژگی دوم انسان اقتصادی در نظام ‌سرمایه‌داری، علاوه بر اصالت فرد و نفع شخصی، عقلانیت ابزاری است و عقل انسان به عنوان یک ابزار برای تأمین نفع شخصی مورد استفاده قرار می‌گیرد. براین اساس گفته شده است حالا که اصالت شخصی، محور امور است، کارکرد عقل انسان این است که در خدمت این نفع شخصی قرار گیرد و مسیری را به انسان نشان دهد که منافع شخصی خود را به خوبی تأمین کند. در چنین شرایطی عقل به ابزاری برای اصالت فرد تبدیل شد و از جمله کسانی مانند هیوم، بنتام و هابز گفتند هدف انسان تعقیب منافع شخصی است و عقل باید در خدمت این اصل قرار بد. طبق این بینش، عقل به ابزاری برای منافع شخصی تبدیل می‌شود و اکنون در متون رسمی اقتصادی در نظام سرمایه‌داری این مبانی وجود دارد. *انسان اقتصادی از منظر قرآن چه ویژگی‌هایی دارد؟ اگر بخواهیم انسان را از منظر  قرآن تفسیر کنیم، قرآن می‌گوید انسان یک طبیعت و یک فطرت دارد؛ طبیعت انسان در قرآن به شدت مورد مذمت قرار گرفته و انسان در قرآن، حدود ۵۰ بار مذمت شده است؛ به عنوان مثال در آیه ۱۰۰ سوره اسراء، انسان را موجودی بخیل معرفی می‌کند و می‌فرماید:« قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزَائِنَ رَحْمَهِ رَبِّی إِذًا لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیهَ الْإِنْفَاقِ وَکَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا؛ بگو اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید به‌ خاطر تنگ‌نظر‌ی امساک می‏‌کردید مبادا انفاق مایه تنگدستی شما شود و انسان سخت‌گیر است». همچنین قرآن در سوره العادیات می‌فرماید:«وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیرِ لَشَدِیدٌ؛ او علاقه شدیدی به مال دارد» (العادیات/ ۸). قرآن چنین توصیفاتی را با مذمت بیان می‌کند و از جمله در سوره معارج می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا؛ انسان حریص و کم‌طاقت آفریده شده»(المعارج/۱۹) هماگونه که گفته شد، تعقیب منافع شخصی که در نظام سرمایه‌داری محور است در قرآن کریم به عنوان نقطه ضعف انسان تلقی شده است و قرآن نن ویژگی‌هایی را مذمت کرده است و به همین دلیل است که خداوند در قرآن در آیه ۳۴ سوره مبارکه ابراهیم می‌فرماید: «وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ؛ و از هر چیزی که از او تقاضا کردید به شما داد و اگر نعمتهای خدا را بشمارید هرگز آنها را احصاء نخواهید کرد انسان ستمگر و کفران‌کننده است». همچنین قرآن می‌فرماید: انسان موقع بی‌نیازی طغیان می‌کند و بسیار ظالم و ناسپاس است و موارد زیادی از این دست آیات در قرآن وجود دارد که انسان را به شدت مذمت کرده است. *چرا انسان در قرآن ینوه مذمت شده است و همچنین بفرمائید انسان اقتصادی مورد نظر قرآن چه خصوصیاتی دارد که آن را از ویژگی‌هایی که بیان شد متمایز می‌کند؟ این مذمت‌هایی که عرض کردم در قرآن نسبت به انسان صورت گرفته است به خاطر طبیعت انسان است. قرآن کریم معتقد است، این مواردی که در نظام سرمایه‌داری برای تعقیب منافع شخصی از سوی انسان وجود دارد ناشی از طبیعت انسان است. چون انسان می‌خواهد بیشترین منافع مادی و لذت را از هر راهی به دست بیاورد اما قرآن این ویژگی‌ها را بسیار مذمت کرده است. قرآن در جایی می‌گوید: مرده باد انسان که چقدر ناسپاس است اما درباره انسان اقتصادی مطلوب از منظر قرآن آیات یای وجود دارد. قرآن کریم از بُعد فطری انسان در مقابل طبیعت وی تعریف کرده است و وی را بهترین مخلوقات معرفی می‌کند.   انسانی که به دنبال اهداف الهی و دگردوستی باشد و فقط به منافع شخصی نیاندیشد، در قرآن مورد تعریف قرار گرفته است. قرآن کریم می‌فرماید انسان اقتصادی مورد نظر اسلام، کسی است که در راه خدا انفاق کرده و فقط منافع شخصی را دنبال نکند و به همین دلیل است که قرآن می‌فرماید: در راه خدا انفاق کنید و خود را به هلاکت نیندازید. انسانی که در راه خدا انفاق نکند، خود را هلاک کرده است و این امر با اصالت نفع شخصی منافات دارد. البته قرآن پیگیری منافع شخصی از جانب انسان ا تحریم نکره است؛ قرآن با اصالت نفع شخصی مخالف است اما با تعقیب نفع شخصی مخالفتی ندارد. همچنین از نظر قرآن مانعی ندارد که انسان فعالیت اقتصادی انجام داده و صاحب ثروت شود اما این امر نباید اصالت نداشته باشد. *منظور از اصالت چیست؟ اصالت بدین معناست که انسان از هر راهی که دستش رسید و امکانش وجود داشت که به منافع خود دست پیدا کند در تعقیب این منافع باشد اما قرآن بسیاری از این راه‌ها را حرام کرده است. از دیدگاه قرآن، اگر هم انسان منفعتی را به دست آورد باید حرکت اصلی که همانا حرکت به سمت خدا و قیامت است را در نظر بگیرد. انسان اقتصادی قرآن اگر برای وی سخت هم باشد، نفع دیگران ر در رخی شرایط بر نفع شخصی خود ترجیح می‌دهد. این امر به اصالت نفع شخصی سازگار نیست؛ چراکه دایره نفس خود را بسیار وسیع‌تر از این منافع مادی می‌داند، به همین دلیل است که خداوند در قرآن در سوره حشر می‌فرماید: «وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ وَلَا یجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِمَّا أُوتُوا وَیؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و برای کسانی که در «دارالهجره» (سرزمین مدینه) و در خانه ایمان، قبل از مهاجران، مکن گزیدند، آنها کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست می‏‌دارند و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمی‏‌کنند و آنها را بر خود مقدم می‏‌دارند هر چند شدیدا فقیر باشند، کسانی که خداوند آنها را از بخل و حرص نفس ‍ خویش بازداشته رستگارند» (الحشر/۹). چنین روندی هم در راستای منافع انسان است اما منافع بلند‌مدت و بی‌نهایت انسان را تأمین می‌کند. انسان اقتصادی قرآن کسی است که می‌داند میلیاردها سال سفر در پیش دارد که نهایتا صد سال آن در این دنیا است. بنابراین انسانی که قرار است میلیاردها سال به سفر خود ادامه دهد طبیعی است که صرفا به منافع خود نمیاندیشد بله گاهی نافع دیگران را بر خود ترجیح می‌دهد. *چنین روندی و پیگیری آن توسط انسان چه منافعی برای وی در پی دارد؟ خداوند در قرآن در آیه ۲۶۵ سوره مبارکه بقره در اینباره می‌فرمایید: « وَمَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبْوَهٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛ و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‏‌کنند، همچون باغی است که ر نقطه بلندی باشد، و باران‌های درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است). و خداوند به آنچه انجام می‏‌دهید». اگر انسانی مال خود را در راه خدا انفاق کند خود را تثبیت کرده است. این تعبیر بسیار زیبایی است که انسان مال خود را به دیگران می‌دهد تا تثبیت شود؛ چراکه آن را در راستای سفر بی‌نهایتی که در پیش دارد، می‌داند. به همین دلیل است که خداوند متعال در قرآن می‌فرماید کسانی‌که کتاب خدا را می‌خوانند، نماز را به پا می‌دارند و آنچه که به آنها دادیم را در راه خداوند انفاق می‌کنند، چنین افرادی امید تجرت سودمندی را دارند که هرگز ضرر نمی‌کنند خداوند پاداش آنها را به طور کامل به آنها می‌دهد. با این اوصاف، از منظر قرآن کریم، مانعی ندارد که انسان اقتصادی برای کسب درآمد و ثروت، کار کند اما به دنبال هر راهی برای کسب ثروت نیست و اگر هم ثروتی را به دست آورد آن را در راه خدا انفاق می‌کند و قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید انسان اقتصادی مورد نظر قرآن، پرکارترین انسان است و حتی اعلام می‌کند که بعد از نماز جمعه به دنبال کار بروید. *بنابراین مخالفت قرآن با عقلانیت ابزاری و اصالت نفع شخصی به معنای مخالفت با کار و مالکیت شخصی نیست؟ قرآن مخالفتی با این موضوع ندارد و حتی در سره مبارکه جمعه می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَاهِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیعَ ذَلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‏‌اید! هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته می‏‌شود به سوی ذکر خدا بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می‏‌دانستید» (الجمعه/۹). همچنین در آیه ۱۰ همین سوره آمده است: « فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفلِحُونَ؛ و هنگامی‌که نماز پایان رفت شما آزادید در زمین پاکنده شوید و از فضل الهی طلب کنید، و خدا را بسیار یاد نمائید». همه این بیانات نشان می‌دهد که قرآن مخالفتی با فعالیت اقتصادی انسان نداشته و آن را ترغیب هم می‌کند. پیامبران الهی و ائمه(ع) و از جمله حضرت امیر‌المؤمنین علی(ع) بیشتر از هر کسی کار می‌کردند؛ فعالیت‌های اقتصادی حضرت علی(ع) بیشتر از اهالی مدینه بود. ایشان علاوه بر اینکه شب‌ها چنان عبادت می‌کردند که از خود بی‌خود می‌شدند، در روز، بیشتر از تمام مردم مدینه کار می‌کردند؛ انسان اقتصادی قرآن اینگونه است. نکته‌ای که درباره فعالیت‌های اقتصادی حضرت لی(ع) باید دانست این است که این انسان یک لظه بیکار نبود و با دست خود کلنگ می‌زد و بهترین تولید آن زمان که کشاورزی بود را با دست خود انجام می‌داد اما دلبسته نبود و در راه دیگران انفاق می‌کرد. حضرت علی(ع)، نخلستان‌هایی که آباد کرده بود را در راه خدا انفاق می‌کرد. به همین دلیل است که انسان اقتصادی از منظر قرآن، بخشی از ثروت را صرف نیازهای خود و بخشی را صرف دیگران می‌کند و اتفاقا از دیدگاه قرآن، این وضعیت، عین عقلانیت است اما عقلانیت ابزاری نیست بلکه عقلی است که انسان را به کمال می‌رساند.    انتهای پیام/

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *