سیری در چیستی هنر اسلامی

 بی‌تردید می‌بایست در ابتدا، کلام را مزین به نام مبارک‌ترین هنرمند تاریخ، حضرت قاسم بن الحسن(ع) کرد؛ کسی که هنرمندانه جان شیرین خویش را بر طبق خلاص و ایثار نهاد و به راه عموی سرور و سالارش هدیه نمود. مگر نه این است که هنر الهی فقط برابر زیبایی‌ها می‌آید؛ آری برایش آمده بود که در آن روز داغ که روز هنر نمایی تک مردان روزگار بود، آوای هنرمندانه عشق را سرداد و گفت: «مرگ در راه خدا از عسل برایم شیرین‌تر است.»

هنر نمایش قدرت خداست. قدرتی که درون بنده‌ای قرار می‌دهد تا با آن خاص و ممتاز شود و جمال جمیل حق را در وجود خویش به منصه ظهور رساند. هنر یکی از بعدهای سازنده شخصیت، در زندگی مادی و معنوی انسان‌ها به شمار می‌رود؛ با این حال، هنری شایسته و اصیل است که برگرفته از تعالیم دین مبین اسلام و آیات رهنمون‌گر قرآن باشد و از سوی دیگر نه تنها آدمی را متوجه این دنیا و ظواهرش کند، بلکه یادآور معاد تا قیام قیامت نیز باشد. اینها همه بر هنرمندی راستین تجلی می‌یابد که خود از معیارها و موازین پسندیده دین فراتر یا فروتر نرود و سرپیچی و عدول نکند.

هنر را بنا بر وسعت معنا، به یک مفهوم خاص نمی‌توان اطلاق کرد. در فرهنگ لغت دهخدا، هنر درجه‌ای از کمال است که فضل و برتری، دانش و فراست یک فرد را در برداشته و به واسطه آن، هنرمند برتر و بالاتر از دیگران نمود پیدا می‌کند. بی‌تردید بهتر آن است که با این فضیلت و وجه امتیاز انسان ره به روال نیک و ربانی طی کند و از زشتی‌ها و نمودارهای شیطانی بر حذر باشد.

اقسام هنر

هنر در حیطه خود به سه خوان، عام، خاص و خاص‌تر تقسیم شده است؛ که هر کس در هر خوان آن قرار گیرد، به نوعی هنرمند نامیده می‌شود. هنرمند در معنای عام به  کسی اطلاق می‌شود که هنرش، در هیچ کتابی نوشته نشده و در هیچ دانشگاهی تدریس نمی‌شود. هنر تربیت فرزندان در قالب مادر و مأمن آرامش مرد، به عنوان همسر، هنری است که با مدد الهی و به کمک نیروی عشق به خانواده شکل می‌گیرد. هنرمند در معنای عام، آوا خستگی پدری است که برای امرار معاش همسر و فرزندانش کارگری پیشه می‌کند و بدون هیچ مدال افتخار هنرمندی، هنرمندانه کار می‌کند.

هنرمند در معنای عام، کشاوری است که پس از طلوع فجر روزش را با نام خدا آغاز می‌کند و به کشتزار می‌رود تا با هنرش نان و نمک هزاران همنوع خود را به ثمر رساند. کسانی که شاید بی‌شمار باشند و بی‌هیچ توقعی در خوانی از هنر جای گرفتند و تنها چشم امید بر مدال‌های لطف بی‌کران پروردگار دارند و لاغیر.

اما هنر در معنی خاص و خوان دوم، شامل همه کسانی است که در هنرهای هفتگانه مرسوم به فعالیت می‌پردازند.

۱.   شعر، قصه پردازی و نویسندگی

۲.  موسیقی و ساز و نوا

۳.   خطابه و بیان

۴.  نقاشی و خوشنویسی

۵.  نمایش و سینما

۶.  معماری و مجسمه سازی

۷.  عکاسی

همه این تقسیم بندی‌های هنر، زمانی هدفمند، ارزشمند و تعالی بخش روح و جان و منش آدمیانند که در کفه دیگر میزان عدالت خدا و سیره پیامبر و آلش(ص) به تساوی نشینند و مخالف معیارها نباشند. به عبارت دیگر فعالیتی، هنری شناخته می‌شود که هنرمندانه انسان را به سیر الی الله برساند و تداعی‌گر وصل از ثرا به ثریا باشد.

اما خوان سوم، شامل کسانی می‌شود که در طول زندگی، اعمال، رفتار و کردارشان همه صالح و خدا‌پسندانه بوده و در راه حق جان خود را در دست گرفتند و برای اعتلای اسلام محمدی شهید شدند. شهدایی که بدون هیچ چشم داشتی با خون خود، بر خاک میهن، هنرمندانه نقش آزادی کشیدند.

 

هنر از دیدگاه اسلام

دین مبین اسلام به شکل مستقیم در مورد تک‌تک هنر‌های نام برده اعمال نظر نکرده است. بلکه اصول و ارزش‌های غایی را برای هنرمند هر عصر اعلام کرده و از صاحبان هنر می‌خواهد تا خود و هنر خود را بر اساس آن شکل دهند. اسلام هنری که صرفاً جهت وقت گذرانی و سرگرمی‌های باطل و مخالف مسیر دین باشد را، به شدت طرد کرده و ناشایست دانسته است و در ازای آن هنری که موجبات صعود مقام و منزلت مومنان را فراهم کند و به زیبایی نشاط و تفکر برساند، بسیار شایسته دانسته است.

بی‌تردید معجزات پیامبران الهی همه هنرند. هنری وارسته که از جانب خدا بر آن‌ها تفویض شد تا همه هنرمندان بدطینت زمان‌شان را با ابهت خود زیر سوال ببرد و تحقیر کند.

آتشی که گلستان شد، عصایی که به اژدها تبدیل شد و سحر ساحران را باطل کرد، دم مسیحایی که مرده را جان داد و با هنرش تمام طبیبان زمانش را مات و متحیر کرد تنها چندی از هزاران معجزه خداوند است.

والاترین و شکوهمندترین معجزه در همه دوران، کتابی که در طول تاریخ کهنه و متروک نشد و خوانندگانش را مبهوت اعجاز کلماتش کرد؛ کتابی که در نهایت هنر شعر، ادب، فصاحت و بلاغت است که هیچ‌کس تا به امروز توان مقابله و مانندآوری آن را نداشته و نخواهد داشت.

 

هنر در قرآن و دیدگاه ائمه اطهار(ع)

قرآن کریم در تعالیم خود دو صفت بارز را در کنار سایر صفات برای یک هنرمند لازم و کافی دانسته و مسئله را این‌گونه بیان کرده است:

۱.  نخست اینکه هنرمند باید لحظه‌ای از یاد خدا غافل نشود؛ به شکلی که این یاد و رضای باری تعالی را در تمام آثارش به وضوح بتوان دید و چنان باشد که اعمال صالحه او به عنوان الگوی مردم قرار گیرد.

۲.  دوم آنکه الهامات و شهودات قلبی راهنمای سازنده و تکامل بخشی برای هنر او به حساب بیاید؛ به این معنا که در آثار او نتیجه الهامات الهی شکل بگیرد و یاری گر مردم در یاد خدا و حرکت به سویش باشند.

از میان همه شاخه‌های هنر، قرآن کریم اصلی‌ترین موضوع هنر، یعنی شعر، شاعری و سخنوری را برگزیده و با دقت فراوان سخن درباره آن را، در چندین جای آیات شریفه، خداوند متعال بیان کرده است.

«وَ الشُّعراءُ یَتَّبِعُهُم الغاوُونَ الَم تَرَ انَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَّهیمُونَ وَ انَّهُم یَقُولُونَ ما لا یَفعَلُونَ اِلَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کثیراً وَّ انتَصَرُوا مِن بَعدِ ما ظُلِمُوا؛ و شاعران(یاوه سرای کفّار) را مردم جاهل و گمراه پیروی می کنند، آیا ننگری که آنها خود به هر وادی حیرت سرگشته اند، آنها بسیار سخن می گویند و یکی را عمل نمی کنند، مگر شاعرانی که اهل ایمان و نیکوکار بوده یاد خدا بسیار کردند و برای انتقام از هجو و ستمی که در حقّ آنها شده(به نظم و طبع شعر از حق) یاری خواستند.»(۱)

در این آیه از سوره مبارکه شعراء خداوند شاعران بیهوده گوی کافر را مایه جهل و گمراهی مردم پیرو خود معرفی کرده است و شاعرانی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده و خدا را بسیار یاد می‌کنند، هدایتگر خلق به خیرات و برکات الهی می‌نامد.

در واقع سوره مبارکه شعراء، شعر و شاعریِ عشرت پسند و فساد دستگاه ادبیِ روزگاری، که مردم در جهل مرکب بودند را، به شدت نکوهش کرده و خدا محوری و صفات عالیه ایمان و عمل صالح، عدالت خواهی و ستم ستیزی را برای شاعران مهم برشمرده است.

خداوند در قرآن کریمش هنرمند را با نفس زکیه و مطهر و مومن طلب می‌کند؛ نفسی که از بند شیطان و غفلت‌زدگی‌ها رها گشته و منور به نور الله و متصور به تصویر مقام خلیفه اللهی خود باشد.

شاعرانی همچون دعبل خزاعی، کعب ابن مالک، فرزدق در صدر اسلام و شاعرانی با نفس زکیه در تاریخ ایران همچون حافظ شیرازی، مولونا جلال الدین بلخی، محتشم کاشانی، صائب تبریزی و… انسان های وارسته ای بوده اند که عیناً مصداق این آیه شریفه هستند «رجالٌ لا تُلهیهِم تِجارَهٌ و لا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللهِ؛ پاک مردانی که نه تجارت و نه هیچ کسب و کاری آنان را از یاد خدا غافل نمیکند و به سستی نمی‌کشاند.» (۲)

از سوی دیگر، تاریخ شاهد توجه خاص پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) به شعر و شاعری است. در جریان واقعه غدیر، پیامبر اسلام(ص) از حسان بن ثابت می خواهد تا درباره آن واقعه بزرگ شعری بسراید. شعر حسان را می‌توان به عنوان یکی از اشعار تاریخی جهان اسلام بر شمرد؛ چرا که امروزه یکی از دلایل تاریخی غدیر خم و ولایت حضرت علی(ع) به شمار می‌رود. شعر حسان همراه با ترجمه به این گونه است:

«لَمْ  تَعْلَمُوا  أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً                                    لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً

 وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ                                   بِأَنَّکَ  مَعْصُومٌ  فَلَا  تَکُ   وَانِیاً

 وَ  بَلِّغْهُمْ  مَا  أَنْزَلَ  اللَّهُ رَبُّهُمْ                                    و انْ‌أَنْتَ‌لَمْ‌تَفْعَلْ‌ وَحَاذَرْتَ بَاغِیاً

 عَلَیْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ                                   رِسَالَتَهُ‌إِنْ‌کُنْتَ‌تَخْشَى الْأَعَادِیَا

 فَقَامَ  بِهِ   إِذْ  ذَاکَ  رَافِعُ  کَفِّهِ                                  بِیُمْنَى‌یَدَیْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً

 فَقَالَ‌لَهُمْ‌مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ                                  وَکَانَ لِقَوْلِی‌حَافِظاًلَیْسَ نَاسِیاً

 فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَإِنَّنِی                                  بِهِ  لَکُمْ  دُونَ   الْبَرِیَّهِ    رَاضِیاً

 فَیَا رَبِّ  مَنْ وَالَى عَلِیّاً  فَوَالِهِ                                   وَ کُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیّاً مُعَادِیاً

 وَ یَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ                                  إمَام‌ا‍لْهُدَى‌کَالْبَدْرِیَجْلُوالدَّیَاجِیَا

 وَ یَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیه‌وَکُنْ‌لَهُمْ                                  إِذَ وُقِفُوا یَوْمَ الْحِسَابِ  مُکَافِیَا

آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.»

 

از حضرت علی(ع) نیز دیوانی منسوب به ایشان بر جای مانده که اشعارش همگی دلنشین و خواندنی است. ایشان در شعری این چنین فرموده اند:

«تُؤَمِّل فِی الدُّنیا طَویلاً فَلا تَدری                      إذا جَنَّ لَیلٌ هَل تَعیشُ إلى فَجرِ

فَکَم مِن‌صَحیحٍ ماتَ مِن غَیرِ عِلَّهٍ                     وکَم‌مِن‌مَریضٍ‌عاشَ دَهرا إلى دَهرِ

و کَم مِن‌فَتىً یُمسی ویُصبحُ آمِنا                     و  قَد نُسِجَت أکفانُهُ وهُوَ لا یَدری

در دنیا آرزو را دراز مى‌‏سازى و نمى‏‌دانى            که چون شب شود، آیا تا سپیده ‏دَم مى‌‏مانى؟

بساتن‏درست،که‌بى‌هیچ‌بیمارى‏‌اى‌درگذشت        و  بسا  بیمار ،  که   سالیان   سال   بزیست

بسا جوانى که شب و روز مى‌‏زیَد، آسوده           بى ‏خبر از  آن  که  کفنش  بافته  شده  است.»

از دیگر اشعار ائمه می توان، به اشعار سیدالشهداء امام حسین(ع) در کشاکش جنگ و دوبیتی حضرت امام رضا(ع) در قصیده دعبل خزاعی نام برد.

 

هنر از دیدگاه امام(ره)

با مطالعه پیام‌ها و بررسی دیدگاه‌های حضرت امام خمینی(ره) خطاب به هنرمندان نیز در می‌یابیم که آن حضرت، تکیه اصلی کار یک هنرمند را بر تعالیم اسلام ناب محمدی(ص) و احادیث قدسی دانسته و سفارش کرده است و می فرماید : «تنها هنری مورد قبول قرآن کریم است که صیقل دهنده اسلام ائمه هدی، اسلام فقرای دردمند، اسلام پا برهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آوره محرومیت ها باشد.»

آن حضرت همچنین هنری را زیبا و پاک می دانست که کوبنده سرمایه‌داری مدرن و کمونیسم خون‌آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط و اسلام مرفهین بی درد باشد.

ایشان هنر را این‌گونه تبیین می‌کند که «هنر در مدرسه عشق، نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است. هنر در عرفان اسلامی، ترسیم روشن عدالت و شرافت، انصاف و تجسم تلخ کامیِ گرسنگان مغضوب قدرت و پول است.

جالب‌ترین قسمت کلام امام راحل(ره) ما این است که آن حضرت هنر را تصویر زالو صفتان می داند که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی لذت می برند؛ ایشان می فرماید: «تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهان خواران شرق و غرب و در رأس آن شوروی و آمریکا را بیاموزد. هنرمندان ما تنها زمانی می توانند بی دغدغه کوله بار مسئولیت و امانت شان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر تنها و تنها در چارچوب مکتب شان، به حیات جاویدان رسیدند.»

هنر از دیدگاه رهبری

رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خامنه ای نیز اهل هنر را متذکر به یاد خدا می شوند و همراهی شان می کنند، ایشان فرموده اند: «ابزارهای هنری، بی شک رساترین، بلیغ ترین و کاری ترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است.»(۳) حضرت آیت الله خامنه ای در باب چیستی هنر نیز فرموده اند: «هنر یک شیوه بیان است؛ یک شیوه ادا کردن است. منتها این شیوه بیان از هر تبیین دیگر رساتر، دقیق‌تر، نافذتر و ماندگارتر است. دقت در هر یک از این چند تعبیری که عرض کردم: رساتر بودن، دقیق‌تر بودن، نافذتر و ماندگارتر بودن، در فهم معنای هنر کمک کند. ای بسا که یک گزارش غیر هنری، گر چه علمی و تحقیقی و دقیق، خاصیت ارائه هنری را نداشته باشد. بارها گفته‌ام که هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقی هم بین پیام‌های حق و باطل نیست.»(۴)

ایشان در باره ارتباط انقلاب اسلامی و هنر نیز این‌گونه ایراد نظر کرده اند: «شک نباید کرد که انقلاب، به هنر نیازمند است، و هنر انقلاب از آنجا که باید حامل مفاهیمی نو و قهرا نا آشنا باشد و از آنجا که باید با همه  معارضه‌ها و خصومت‌هایی که هیچ انقلابی از آن مصون نیست، درگیر شود و از آنجا که باید معارف نوین را در ذهن‌ها راسخ و ماندگار سازد، ناگزیر باید هنری ممتاز و فاخر و پیشرو باشد.»(۵)

آیت الله خامنه ای درباره سه جنبه دیگر هنر نیز نظراتی را به شرح ذیل ارائه کرده اند.

الف) در باب شعر و شاعری، ایشان در باب ادبیات آیینی و هنر شعر و شاعری نیز موضوعاتی را مطرح کرده اند.

۱. «شاعر و هنرمند متعهد، حله فاخر خلاقیت خود را جز بر اندام ارزش‌ها و اصالت‌ها نمی پوشاند و این همان معرفت درست از لطیف‌ترین نمودهای روح آدمی است.»(۶)

۲. «زبانی که می تواند پیام انقلاب را به اعماق جامعه رسوخ دهد، زبان شعر و ادبیات است، زبان هنر است. شعر انقلاب باید بتواند لب لباب انقلاب و مضمون حقیقی انقلاب را در بهترین قالب‌ها منعکس کند. شعر امروز آئینه ی آینده است، انسان‌های قرن‌های بعد چطور بفهمند در جامعه امروز ما چه می‌گذشته است. واقعا پنجاه سال دیگر خیلی مشکل است به آیندگان این جامعه و فرزندان ما که این روزگار را ندیده‌اند فهماند که در روزگار انقلاب، در روزگار جنگ تحمیلی، هنگام پیروزی انقلاب، هنگام ورود امام، در این سال‌های عجیبی که هر لحظه‌اش یک حادثه است، در این مملکت و در این جامعه چه گذشته است. تنها چیزی که می‌تواند این پیام را به نسل‌های بعد منتقل کند، همین شعر و هنر و ادبیات است.»(۷)

 

۳. «شعر و هنر، زیباترین قالب برای همه پیام‌های نوین و مایه گسترش و نفوذ این پیام‌ها تا هر سوی خطه وسیع دل‌ها و جان‌های انسانی است و شاعران و سخن‌سرایان آگاه همیشه توانسته‌اند والاترین معارف انسانی را در کتیبه روزگار با نقشی جاودانه، به نسل‌های بعد از خود بنمایانند.»(۸)

۴. «پیام انقلاب باید به زبان شعر و هنر که اصیل‌ترین و خالص‌ترین و گیرا‌ترین زبان‌هاست، منتقل شود. انقلاب در قالب هنر و ادبیات آسان‌تر و صادقانه‌تر از هر قالب دیگری قابل صدور است.»(۹)

ب) در هنر تئاتر و سینما، امام خامنه‌ای، درباره وضعیت نمایش نویسی، تئاتر و سینما نیز معتقدند:

۱. «اسلامى بودن بعضى از کارهاى هنرى به محتواى آن بستگى دارد، مثل قصه و نمایشنامه. براى یک قصه، با یک مقاله اسلامى چه تعریفى ارائه مى کنید؟ اینکه معیارهاى اسلامى یا مفاهیم اسلامى را درست بیان کند. اگر هم مسائل، مذهبى به معناى خاص آن، نیست بلکه اجتماعى یا سیاسى و امثال آنهاست، در آنها هم نباید با اصول اسلامى مغایرتى وجود داشته باشد. اینها را که تامین کردید، آن مقاله اسلامى است، حداقل ضد اسلامى یا غیر اسلامى نیست.»(۱۰)

۲. «تئآتر و دیگر هنرهایى که در نیم قرن اخیر یعنى در روزگار غربت و محکومیت ارزشهاى اسلامى و تهاجم همه جانبه به آن، وارد کشور ما شد، طبیعتا بر پایه اى غیر اسلامى بنا گشت و در جهت مغایر و حتى متضاد با مفاهیم اسلامى رشد کرد.

غرب‌زدگانى که نخستین رویش این رشته‌هاى اساسى هنر را در کشور اسلامى ما ارائه کردند، از اسلام کاملا بیگانه و شاید با آن معاند بودند. لذا بتدریج این تصور را در ذهن همه، مخصوصا نسل هاى نوخاسته برمى انگیختند که تئآتر و سینما داراى طبیعتى غیر مذهبى و ضد مذهبى است و نمى توان و نباید از آن براى ارائه پیام‌هاى اسلامى بهره گرفت.»(۱۱)

۳. «از جنبه هنرى که در قصه نویسى هست، هیچ چیز خاصى که بتوان آن را معیار اسلامى یا غیر اسلامى بودن دانست، وجود ندارد. هر چه که بتواند قصه را زیباتر و هنرمندانه‌تر کند، نه تنها اشکالى ندارد، بلکه بهتر است. نمایشنامه هم همین‌طور. اما اگر بد آموزى در آن بود، کج اندیشى در آن بود، اغوا در آن بود و تهمت و افترا و فحاشى و بد زبانى در آن وجود داشت، غیراسلامى است.»(۱۲)

ج) هنر در معماری مساجد؛ ایشان همچنین درباره معماری اسلامی فرموده اند:

۱. «مدتى پیش، مقاله‌اى از یک نویسنده خارجى مى خواندم. او در این باب خیلى خوب تشبیه کرده و نمونه‌ها و مثال‌هایى آورده بود. از جمله هنر اسلامى را در مسجد نشان داده و گفته بود که گنبد مسجد دقیقا یک هنر اسلامى است و این نشان دهنده جهان بینى اسلام بر محور توحید است؛ یعنى همه چیز در جهان بینى اسلام بر یک محور حرکت مى کند که آن «الله» است.

وقتى انسان زیر آن گنبد مى‌نشیند خود را در مرکز عالم احساس مى‌کند و خود را با همه کائنات مرتبط مى‌داند. محراب جایى‌ست که پیشنماز مى‌ایستد و قرآن یا کتاب در دست مى‌گیرد تا چیزى را به مردم یاد بدهد.

جایى که مردم او را مى‌بینند. لذا بالاى سر محراب حتما یک چراغ هست که به مرور در محراب‌هاى جدید به شکل چراغ‌ها و لوسترهاى زیبا مشاهده مى‌شود.

حتى در محراب‌هاى قدیمى هم، چراغى از یک زنجیر آویزان است؛ این همان مفهوم «الله نور السموات و الارض» است که «مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فی زجاجه» یعنى آن چراغ داخل یک شیشه است. یا پاى ستون مساجد به صورت سنتى مقدارى پهن‌تر است؛ یعنى با یک قاعده استوانه‌اى مستقیم به طرف پایین نیامده، این نخل‌هاى ستون مسجد پیغمبر اکرم(ص) را تداعى مى‌کند. چون مسجد الرسول را با ستون‌هایى از نخل ساخته‌اند و همین‌طور گلدسته‌ها و چیزهاى دیگر را که در معمارى، هنر اسلامى به حساب مى‌آیند..»(۱۳)

در پایان باید بدانیم که خالق تمام هنرهای نام برده در این مقال همه انسان‌هایی هستند که خود مخلوق یک قادر متعال و مطلق‌اند . او که خود نقاش آفرینش است و زیباترین نقش‌ها را بر صفحه گیتی به رسم در می‌آورد.

انتهای پیام/

منبع:خبرگزاری رسا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *